سلام عزیزان،امیدوارم شادو سلامت باشید.
مستقیم میرم سر اصل مطلب.
من ۷ ماهه که عقد هستم،دیروز قرارشد بهمراه خونواده همسرم بریمپارک برای شام که متاسفانه اونقودر ترافیک شدید و شلوغ بود ک حتی جای پارک هم پیدا نمیشد.نیم ساعت درحال گشتن بودیم و کلی تو ترافیک و کلافه و...
پدرشوهرم برامون جای پارک پیداکرد و توی مسیر پشت هم تماس میگرفت و این تماسای مکرر شوهرمو ک درحال رانندگی بود کلافه کرد.
رسیدیم به جایگاه دیدم پدرشوهرم چنان عصبانیه ازیطرف شوهرم عصبانی، پدرشوهرم به شوهرم ی فحش بدی داد و گعت که چرا از فلان کوچه نیومدین ک خلوت تر بود؟
شوهرمم گفت اخه مگه جا قحطی بود مارو اوردین اینجا اونم تواین شلوغی( بچها دیروز مرکز شهرمون مراسم عید غدیر بهمراه صداوسیما و.... بود).
منم از ترس برااینکه دعواشون نشه شیشه سمت خودمو دادم بالا ک حرفشون قطع بشه.
خواهرشوهرم غر زد و به شوهرمگفت به بابا احترام بزار چرا اینطوری صحبت میکنی باهاش و...