2777
2789

اگه حوصله داشتید تاپیک قبلمو بخونید 

به طور خلاصه بگم مادر شوهرم مثل همیشه هر چند وقتی به بحثی یا گله ای از من به راه میندازه و منو از چشم شوهر و دختراش میندازه خدا خودش میدونه که خیلی پر توقع و گله ایه 

منم با پدر شوهرم (عموم میشه)صحبت کردم تلفنی تا براش توضیحات خودمو بدم و یه طرفه قضاوت نکنه ولی اونقدر پر شده بود که اصلا به حرفام گوش نمیداد و اخرم بهم گفت از بابات بدم میاد بدون هیچ زمینه ای اینو گفت 😳 و از زنش دفاع کرد و تلفن و روم قطع کرد حالا عید غدیر سیدیم با این اوصاف من برم خونش برا عیدی یا شوهرم تنها بره واقعا موندم؟؟اگه بخوام کسنه ای باشم باید تا سالها قطع رابطه کنم با این اداهاشونو گلایه های مسخرشون

چند بار تا حالا اینجوری بحثتون شده؟ اخرین بحثتون کی بوده ؟

 « فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر قلب‌هایتان مُهر خورده است.»  امام حسین علیه السلام

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کلا دنبال این نباش ک ثابت کنی تو خوبی چون خانواده ی شوهر هیچوقت قبول نمیکنن اینو 

بهتر بود بجای اینک زنگ بزنی ب شوهرت میگفتی باهاشون حرف بزنه 

اصلا هیچوقت تو هر مشکلی حرف نزن بذار شوهرت حرف بزنه 

خیلی شده که به خاطر گله های مادر شوهری ناراحت شدم اما رفت و امدم و قطع یا کم نکردم اصلا

بنظرم وقتشه تغییر رویه بدی

 « فقد ملئت بطونکم من الحرام و طبع علی قلوبکم شکم‌هایتان از حرام پر شده و بر قلب‌هایتان مُهر خورده است.»  امام حسین علیه السلام
کلا دنبال این نباش ک ثابت کنی تو خوبی چون خانواده ی شوهر هیچوقت قبول نمیکنن اینو  بهتر بود بجا ...

اره عزیزم اصلا من جلو نرفتم شوهرم صحبت کرد ولی دیدم به تقی و نقی و همه گفتن منم زنگ زدم که از خودم حداقل دفاع کرده باشم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792