اگه حوصله داشتید تاپیک قبلمو بخونید
به طور خلاصه بگم مادر شوهرم مثل همیشه هر چند وقتی به بحثی یا گله ای از من به راه میندازه و منو از چشم شوهر و دختراش میندازه خدا خودش میدونه که خیلی پر توقع و گله ایه
منم با پدر شوهرم (عموم میشه)صحبت کردم تلفنی تا براش توضیحات خودمو بدم و یه طرفه قضاوت نکنه ولی اونقدر پر شده بود که اصلا به حرفام گوش نمیداد و اخرم بهم گفت از بابات بدم میاد بدون هیچ زمینه ای اینو گفت 😳 و از زنش دفاع کرد و تلفن و روم قطع کرد حالا عید غدیر سیدیم با این اوصاف من برم خونش برا عیدی یا شوهرم تنها بره واقعا موندم؟؟اگه بخوام کسنه ای باشم باید تا سالها قطع رابطه کنم با این اداهاشونو گلایه های مسخرشون