بچه ها حدود یک سال پیش وقتی مامانم زنده بود فامیل مامان و بابام خیلی اذیتش میکردن به خصوص خانواده بابام یعنی عمههام مادربزرگم عموهام و همه مامانمو اذیت میکردند و غیبتش میکردند الانم مامانم حدود چند ماه پیش فوت کرد و علت فوتش خودسوزی بوده پدرمم قبلاً چند تا زن رو سر مامانم آورد و بابام هر روز مامانمو کتک میزد و باهاش دعوا میکرد که همش خانواده بابامم تشویقش میکردند الان خیلی حرص دارم اینکه میگم خودسوزی کرده که هیچ قاتل اصلیش خانواده بابام و خود بابامه الانم خیلی حرص دارم و نمیدونم چیکار کنم میگم که این همه بهم دستور میدن منم میخوام ضایع بشن
سپردمش به خدا اما هنوز دلم آروم نمیگیره شما اگه دعایی یا چیزی نظری دارین که باعث بشه یکم حالشون جا بیاد و بفهمن گناهکارن و قاتلن یه روش بگین و یا حتی چند تا روش اونایی که بدشون اومد پیام ندن چون واقعاً اگه حال منو درک بکنین میفهمیدین تو رو خدا کمکم کنین الان از صبحه که دارم گریه میکنم داداش کوچیکم میترسم افسرده بشه چون مادر نداره خدا لعنت گناهکاران مامانم بکنه مامانمم سرحال بود اما یکدفعه به همه چی شکاک شده بود چیکار کنم داداش بزرگمم که همش سرش تو گوشیشه داداش کوچیکم میترسم افسرده بشه و بزرگ بشه براش خطر داره حوصلم ندارم باهاش بازی کنم چون خودم احساس میکنم افسرده شدم چیکار کنم