برید کنار اَبَر کوه درد اومد
الان خوشحال خندون از خونه دوستم اومدم یهو درد عجیبی اومد سراغم که میدونم علتشو یه قطره اشک اومد سریع جمعش کردم
بهش نمیخام فکر کنم گفتم بیخیال و لبخند زدم
از اون تلخاش زهر ماریاش، لبخند دراکولایی،
چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم؟