من هنوز کوچولوم میدونم 19سالمه یک خاستگار داشتم داداشمم میشناختش خیلی ازش تعریف کردن خانوادم مخمو زدن
مامانشم خیلی بامحبت بود 5ماه منتظر موندن من کنکور بدم بیان نامزد بشیم چون تا قبلش به خاطر کنکور مامانم گفته بود اصلا نیان و حرفی نزنن
کلی استرس دارم ولی مگه میتونم مامانمو راضی کنم به جواب منفی؟ اینقدر خانواده تأییدش کردن!!
حس میکنم شروع زندگی مشترک، به وجود آمدن قضیه خانواده شوهر، اتفاقا غریبه هم هستن یک خانواده دیگه، فامیل های دیگه اونا، حتی نمیفهمم شقل پسره چه جوریه میگن دانشجو افسریه خوبه به نظرتون؟؟؟
یکم راهنماییم کنیم میترسم از شروع زندگی متاهلی