سلام عزیزدلم💜ببین من تعلیق بودم و خیلیییی حرفا بات دارم چون داستان زندگیت رو خوندم و تازه الان متوجه شدم همسنیم!
ببین اصلن یه حس عجیب خواهرانه ای نسبت بهت دارم..
اصن هرچیییی بگم کم گفتم.. انگار سالهاست که میشناسمت.. یجوری انگار رفیق قدیمیم هستی.. دیشب تا 5 داشتم داستان زندگیت رو میخوندم و هر لحظه به وجودت افتخار میکردم.. نه تو منو میشناسی نه من به اندازه کافی تو رو!
فقط میدونم از دیشب یه حس خیلی نزدیکی بهت دارم.. انگاری که سالهاست دوست هستیم و مثه خواهر شدیم! نمیدونم بخدا.. فقط اینو فهمیدم که بسیار دختر بامحبت و مهربونی هستی!
اصن عجیب بودی برام.. هیچموقه فکر نمیکردم تو یه دختر 20 ساله با این شرایطو میزان اعتقاد باشی!
نمیدونم اسم اصلیت چیه.. ولی تو میدونی اسم منو.. من اینجا دوستای زیادی پیدا کردم ولی هیچکدوم برام دوست نشد اونطور که باید!.. میخام بگم بدون که من هستم.. هرموقه که خواستی صحبت کنی بدون که ینفر هست!
من شاید اونقدر مثه تو خوب نباشم ولی سعی میکنم رفیق باشم!
رشته من تو یه دانشگاه دولتی ژنتیکه.. و برای پزشکی میخونم.. میگم پزشکی شاید بزرگ بنظر بیاد برای الانی که هنوز حتی استارت نزدم.. ولی دوس دارم گفتنش رو چون بهم قدرت میده..
همین دیگه.. بیشتر از این سرتو درد نیارم..