بچه ها نمیتونم طاقت ندارم
میخوام بمیرم دلم میخواد بمیرم اما این اتفاق نیفته
همه میگن برات مهم نباشه اما نمیتونم کلی دعا کردم ک ازدواج کنم بعد ی آدم وابسته و احساسی هستم
حوصله هیچ کاری رو ندارم میخندم اما حتما مردم
چ قدر بی رحم بود شوهرم خودش ر وآدم احساسی نشون میداد به نظرم هم بود... ی گنجشک اگر میمرد ناراحت میشد اما آنقدر بی تفاوت و بد نسبت ب من بود
اون طلاق میخواد من نه
هر کار کردم نره اما رفت
طاقت ندارم میخوام جهیزیه ام رو بیارم کاش میمردم نمیدونم خدا چطور دلش اومد