سالیانی که بگذرد و عطای خیلی چیزها را به بقای همان چیزها ببخشی و واژه تسلیم شدن را دنیا برایت تفهیم کند! در سکوت یک روز تابستانی صدای درب زدن آرزوهایت می رسد… او چیز دگر داند… او چیز دگر سازد
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
سالیانی که بگذرد و عطای خیلی چیزها را به بقای همان چیزها ببخشی و واژه تسلیم شدن را دنیا برایت تفهیم کند! در سکوت یک روز تابستانی صدای درب زدن آرزوهایت می رسد… او چیز دگر داند… او چیز دگر سازد
ما هم گفتن هر دوتا پسرم مدرسه هاشون نزدیک خودمون نیست .ولی باز جایه دیگه خوندم که امسال میتونن خارج از محدوده زندگی ثبت نام کنن.نمیدونم این ثبت نام واسه چیه
اشتیاقی که به دیدار تو دارد دل من دل من داند و من دانم و داند دل من
ما هم گفتن هر دوتا پسرم مدرسه هاشون نزدیک خودمون نیست .ولی باز جایه دیگه خوندم که امسال میتونن خارج ...
اره منم دیشب خبرشو خوندم
سالیانی که بگذرد و عطای خیلی چیزها را به بقای همان چیزها ببخشی و واژه تسلیم شدن را دنیا برایت تفهیم کند! در سکوت یک روز تابستانی صدای درب زدن آرزوهایت می رسد… او چیز دگر داند… او چیز دگر سازد
موندم ،میترسم ادرس خودمون رو بزنم مدرسه رو عوض کنن
ببین فعلا صبر کن تا ببینیم چی پیش میاد
سالیانی که بگذرد و عطای خیلی چیزها را به بقای همان چیزها ببخشی و واژه تسلیم شدن را دنیا برایت تفهیم کند! در سکوت یک روز تابستانی صدای درب زدن آرزوهایت می رسد… او چیز دگر داند… او چیز دگر سازد