طولانیه تایپ کردم از قبل.
اینو بگم که جایی ندارم که برم بمونم یمدت،چیزی به ذهنم نمیرسه واس همین مرددم که بگم دیگه خونه نمیام یا نه...
نمیخام حرف بیخود بزنم بعدم فردا پاشم برم، فقط بگید چیکار کنم
خستم کرده رفتاراش
اسکرین زود بزار
گذاشتی لایک کن
لینک
فقط طلاق😂
کو
ابی نیس
من یمدته پدرمو از دست دادم همزمان بچه دار هم شدم....خسته از همچی ولی بشدت تو دارم، ظاهرمو حفظ کردم و هیچوقت بخاطر غمم کسی رو ناراحت نکردم، بزندگی ام رسیدم ، ولی یمدته همچی تلمبار شده رو هم، غمم یه طرف، بی تفادتیه همسرم یه طرف، یعنی گاهی خوبه گاهی بده،
باورتون میشه یروز پیام دادم راجع به بابام درد ودل کردم که دلم تنگه و اینا اصلا جواب نداد، اینا همه شد زخم تو قلب من، وگرنه رفتارش با بچم خوبه ،همچی مو تامین میکنه،بحرفمه ولی امان ازین بی احساس بودنش،دیگه چندروزه به بهانه های کوچیک کوچیک همش باش تو بحثم،اونم سرد و بی تفاوت جواب میده که مثلا خوب برو، خوب جمع نکن وسایلو و ازین جور جوابا، بعد انقدر گریه کردم نیومده بگه خرت به چند،نمدونم دیگه چه واکنشی نشون بدم و چیکار کنم، نرم خونه، برم اعتناش نکنم
گذاشتم دیگه یچی بگید
عزیزم شما شرایط بدی داشتین همین میتونه شمارو حساس تر کرده باشه
مثلا مدام انتظار دارین همسرتون محبت کنن، دلجویی کنن
و.... اینا تا یه حدیش معقوله ولی اگه شما اصلا محبتی نداشته باشین و همیشه غر بزنین همسرتون خسته میشه و کم کم بیتفاوت
به نظرم شما یه کم به خودت برس، شاد باش، محبت کن حوصله کن
نتیجه بهتری میگیری
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
