حواست باشه .زندگی ات رو تباه نکن.سختی خونه پدری رو به جون بخر اما با آذم معتاد ازدواج نکن.خدای نکرده اون موقع دیگه نه از خانواده خودت حمایت داری نه همسرت.الان دلت خوشه یه ازدواج موفق داشته باشی و تموم بشی سختیهات.اما با این ازدواج کوله باری از مشکلات به مشکلات الانت اضافه میشه که تحملش دردناک خواهد بود.تو یکی از همکارام دیدم.برای رهایی از یه سری مشکلات یه ازدواج خیلی بد داشت و کلا تباه شد
اگه شاغلی بابات هم زورش میاد یه لقمه غذا بهت بده اذیتی مستقل شو برو با چندنفر قابل اعتماد همخونه شو تا شرایطت بهتر بشه بتونی خودت خونه بگیری کاملا درکت میکنم منم با پدرم خیلی مشکل داشتم اما مستقل شدم که برام خیلی خوب بود اونجوری دیگه مجبور نیستی باهر بی سروپایی ازدواج کنی برای فرار از خونه و یک لقمه غذا گزینه های ازدواجت هم بیشتر میشن
اصلا هزدواج نکن‌پولاتو جمع کن فقط،و زندگیتو بساز
شاید خونه پدرت شرایط سخت باشه
اما مطمعن باش خانه شوهر باهمچین تفاسیری خیلی سخت تر تازه مشکلات و چالش بیشتری داری جدای از اون شناسنامه ات را خراب میکنی و یه برچسب طلاق میخوره بهت و مجبوری اگه الان امید داری یه آدم خوب بیاد تو زندگیت بعد اینطور نباشه
ممکنه خواسته یا ناخواسته بچه یا بچه هایی هم بیاند
الان فقط با پدر مادرت مشکل داری و سختت هست واقعا اما بعد باید شوهر خانواده شوهر و حرف مردم و فشار زندگی و مدیریت مخارج و زندگی را داشته باشی
ان شاالله اینقدر خوشبخت بشی که به این روزات بخندی و بگی قوی ترم کردند
