سلام
یه اتفاق خوبی برام افتاده
دوروز پیش صاحبکارم دلمو شکوند بهم ارزش و احترام که نذاشت هیچی کاری هم که قول داده بود بعد از یکسال بهم فرصتی نداد گفت مگه کار بهتری داشتی که من مانعت شدم؟تازه گفت وجدانمم راحته
اینقدر دلم شکست همش گریه میکردم
امروز از جایی بهم زنگ زدن برای کار رفتم مصاحبه
خیلی خوشحالم خدا صداموشنید
تاحالا اینقدر دل شکسته نبودم 💔
خواستم بگم خداصد امونو میشنوه