یکم پیش خواهر شوهرم و دخترش اومدن خونه مادر شوهرم. ما طبقه بالاییم
بعد دخترش هی میگفت اسباب بازی اسباب بازی ۴ سالشه
پسر منم ۸ سالشه و تو سن لجبازی چندتا وسیله داد که پسند نکرد و گفت ماشینت رو میخام اینم نمیداد تا اومدم بالا و سر کمد پسرم خاست برداره این اجازه نداد. و گریه کرد تازه شروع ماجرا😑😑😑
ادامشو بزار عزیزم
خب
8 سال که سن لجبازی نیست
لایک
خواهر شوهرم میگفت عمه بده ماشینو اینم میگفت نه نمیدونم چرا بدم. میبره خونتون
منم چون قبلا چندبار گفتم بده ازمن ناراحت شده بود ت. منو دوستنداری مامان بدی هستی دیکه دخالت نمیکنم.اون میگفت بده اینم نمیداد عمه هه هی حرف
آخر من گفتم ناراحت نشی ها بخاطر پسر خودم نمیگم کلی میگم اوندفعه میخاستم بگم وقتی بچه چیزی میخاد نمیدن تو نگو بده بده بزار بفهمه زور نگه دخترت
بعد گفت نه چیزی نمیبره که خونه.منم گفتم میدونم نمیبره همین گریه ها و اینا رو پیگیر نشو
۸ ساله سنی هست که کاملا متوجه شرایط میشه دیگه سن لجبازی نیست . اگر روی چیزی حساسه باید با هم هماهنگ باشید قبل اومدن مهمون قایمش کنید اگر مهمون سرزده اومد به بچه ات بگو یه لحظه بهش بده من خودم حواسم هست خراب نکنه . مهمون ما هست پسندیده هست که باهاش خوب رفتار کنیم . بعدش هم یکم بده دست بچه یکم بعد حواسشو پرت کن ازش بگیر
یه چندبار من گفتم پسرم بده عمه گفت بده گوش نکرد
اونم دست دخترش رو گرفت بحالت ناراحتی رفت پایین و گفت میگم مادر جون(مادرشوهرم) میخره!
بعد گفت بابات میخره. و منم کلی جزع زدم با پسرم تا قبول کرد ماشین بلده البته با گریه خودش😑😑
حالا موندم مگه بد گفتم.اگر ناراحت بشه
چندبتر این اتفاق افتاده واقعا دیگه کلافه شدم
پسرم تنها بودنی بزور هم شده حرف اون میشه.ایندفعه من گفتم
بخدا کلافه شدم. کلا با دختر ها کنار نمیره
با دختر همسایه ام اینه. لجبازی میکنن
منم رو حساب اینکه میگم وسیله خودشه اختیارشو داره چیزی نگفتم ولی خودمم ناراحت شدم گریه کرد بچه
ماشین کوچیک بود. حتی یبار سر سوت ۲۰ تومنی دعوا داشتن نمیداد این اونم گریه میکرد
آخر گفتم بده بزار ببره من برات میخرم. باز وقتی رفتن با من قهر کرد و گریه چرا دادی اونو دوست داشتم
نه بذار ببره که اشتباهه . یعنی چی بذاری ببره خوب معلومه بدش میاد . من گفتم بازی کنه نگفتم ببره . بازی کنه و بهش پس بده . و این که قبل از اومدن مهمون خودش چک کنه وسایلشو چیزایی که نمیخواد مهمون اصلا دست بزنه قایم کنه
