2777
2789
عنوان

چطوری فراموشش کردین؟!

258 بازدید | 14 پست

بچه ها کسی تجربه جدایی از عشقش رو داره؟چطوری فراموشش کردین یا حداقل کمتر بهش فکر میکنید؟الان دوهفتست خواب به چشمم نیومده دلم خونه هردفعهه میرم تا بهش پیام بدم ولی خودمو کنترل میکنم دارم دیوونه میشمم دیگه از این حس و حال بدم میاد ۵صبح خوابیدم ۷بیدار شدم در طول شبانه روز شاید ۳ساعتم نخوابم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خودمو درگیر درس کردم برا خودم هدف تعیین کردم براش تلاش کردم خودمو اینقدر درگیر کردم وقت فکر کردن بهش رو نداشته باشم

فراموش نمیشه ولی دیگه کنار میای

به سوی الله بازگردید قبل از اینکه به سوی او بازگردانیده شوید...من مسلمانم اسلام دین کاملیست اما من نه اگه بدی از من دیدید از منه نه دین و مذهبم ولی اگه خوبی از من دیدید لطف خداست❤☕

من

ی رابطه ۴ساله بخاطر مسخره بازی پدر پسره تموم شد براش زبون بند گرفته بودن ک ب حرف ننه باباش باشه بعد خواستگاری لال شد پسره

قشنگ داغون ۴ماه تموم گریه کردم بعدم نمیدونم چیشد ک حالم خوب شد الانم میگم خداروشکر تموم شد۴ماه گریه ارزششو داشت

باید تحمل کنی شاید ماه ها ،سال ها طول بکشه البته بستگی داره رابطتون در چه حد بوده، برو بیرون قدم بزن و اهنگ گوش بده گریه کن و احساساتت رو چند بار بنویس و بخون اگه دوست داری باهاش خرف بزنی برای خودت ویس بگیر یا گوشیتو بذار کنار که چکش نکنی ،یا انقدر چکش کن تا قانع بشی

وقتی حالم بده یادم میاد که خدارو فراموش کردم.

نمیشه لامصبببب

مگه جایگزین پیدا بشه

  اگه دوست داشتی برای بابام دعا کن🥰سیاه قلم کار میکنم❤کاربری دست ۳تا دوسته🫶کاربر اصلی ام آموزش مجازی سیاه‌قلم دارم  ترمی ۷۵ هزارتومن اگر دوست داشتی بهم اطلاع بده اینستامو بهت بدم

ببین هرگز فراموش نمیشه اما یادتم بیاد حسش مث فک کردن ب پسر همسایس خالی از هیچ حسیه انگار مهم نیس البته بعضیا واقعا عاشق میشن و تااخرعمر فراموش نمیکنن اگ بعد اون ادم ی ادم بهتر از اون بیاد سراغت اصن یادشم نمیکنی اما ی ادم داغون بیاد هی میای ب خوبیاش فکرمیکنی 

اصلا بخاطر فراموشی اون تو رابطه اشتباه نرو

طرفم ی کارایی کرد جلو چشم

ی حرفایی زد

حتب وختی تو رابطه بودیم رو یکی کراش بود و رفته بود پیشش در صورتی که با من سرد بخورد میکرد و منم میدونستم میخاد جدا بشه و همه ی حرفا و رفتاراش و همشون دروغ و الکین

ب یک وضعی افتاد

یک حرفا یک رفتارایی داشت

که خودش، خودشو از چشم انداخت

بدجوری از چشم افتاد

ی بار کات کردیم

دوباره برگشت

بار اول خیلی براش کردم خیلی زیاد

بار دوم کمتر ناراحت بودم و گریه کردم

ک دبگه از چشم افتاد 

دلم شاید براش تنگ بشه شاید براش ناراحت بشم شاید بخاطرش گریه کنم

ولی اگر بخاد برگرده نمیخامش! 

چون بدجوری بهم ضربه زد تو سخت ترین شرایطم ب جای اینکه کنارم باشه بدتر از دشمنم بود.. 

کلا از چشم افتاد و فهمیدم ادم مناسبم نیست قدر نمیدونه دنبال توجه عه تنوع طلبه عقدهه ی توجه داشت هرکارم براش میکردی به چشش نمیومد 

سخت ترین شرایطش ک رفیقاش پیشش نبودن من پیشش بودم بیشتر از هرکس و هروقت دیگه ای توجه و محبت نیکردم ولی نمیدید.. کور بود‌! 

اخرم ک خودشو از چشن انداخت الانم گمشه دنبال همونی ک بخاطرش منو ول کرد بره ب جهنمش

صب کن با مرور زمان عادی میشه برات ولی خیلی سخته میفهمم چی میگی سعی کن هرچی ازش داری پاک کنی تو اینستا یا هرجای دیگه بلاکش کن که بع چشمت نخوره که بخوای بری چک کنی همش این بدتر میکنه اوضاع رو بیرونی جایی دیدی سعی کن ریلکس باشی اسکل نباشی سریع زنگ بزنی یا پیام بدی خودتو کوچیک نکن مشغول خودتو با کاری چیزی زیادم فک نکن ایشالا همه چی اوکی میشه 

یکی دوهفته عزاداری هامو کردم بعدش دیگه انقدر دغدغه و درس و مشکلات روحی و جسمی دیگه داشتم که دیگه فکرنمیکردم بهش...

هرچی شماره داشتم ازش پاک کردم و دیگه پروفایلشو چک نکردم

اینستامم حذف کردم چون بیشور رل زده بود هی استوری میذاشت حرص من و در بیاره


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792