اصلا هست همیچین موردی؟از اول دوست نداشتن یا بعد ازدواج؟چه حسی دارین؟چطوری با این قضیه کنار میایین؟
دوستشون دارم چون خیلی دوسم دارن
هی با تاپیکت داغ دلم تازه شد
کم کم به خاطر بی پولیش
زود جوشی بودن شوهرم
چون من خودمو هم دوشت نداشتن چیز جدیدی نبود
من
پدرو خصوصا برادرم از شوهرم متنفرم من همینطور
دارم به خاطر بچه هام کوتاه میام
بعد ازدواج کم کم بخاطر بی عقل و بی معرفتیش ازش دلسرد شدن بخاطر من فقط حرف میزنن، خیلی عصبی میشم از این قضیه
مادرم با ازدواجم موافق نبود ولی اولش حرفی نمیزد بعدها ک گذشت زخم زبونا و نیش و کنایه ها و تحقیرکردناش جلو بقیه شروع شد... بدترین دوران عقد داشتم
الان۴ ماهه سر زندگیمم ی ز نزده بگه زنده ای مردی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز