میگم عشقم کور خوندی.هر وقت مهریه مو دادی،جهازمو دادی،نفقه مو دادی،طلاقمم دادی میرم خونه ی بابام.در غیراینصورت من جایی نمیرم.چون اینجا خونه و حریم خصوصی منم هست.اگه درکش برات سخته میخوایی بگم قانون برات روشن کنه
اینم بگم این اتفاق برام افتاد و این حرفا رو گفتم.بعد همسرم داد میزد میبینی اون مهر طلاقو میبینی...
الان از اون اتفاق ۶ سال گذشته و منتظرم بیاد چای بخوریم.سخت نگیر میگذره،عصبی بوده یه چیز گفته.مَرده دیگه