سلام یکساله عقد کردم شوهرم بددله میگه با خانوادت حق نداری جایی بری فامیلامون هم تعدادشون زیاده و هممون اهل رفت و آمد هستیم هر سال ماه رمضون همشون سفره دارن باید بگم خانوادم رفتن ولی من تا ساعت ۱۰ یا ۱۱ خونه میبودم حتی تو خونه که بودم بهم اعتماد نمیداشت هزار بار ازم عکس میخواست ازم عکس میخواد از هر جای خونمون که بگه باید بفرستم تا باور کنه خونمونم.درصورتی که هنوز عقدم.وقتی هم میرم بیرون باید لباس رنگ تیره و بلند بپوشم در صورتی که چادر هم دارم.وقتی میریم بیرون باید چشام به زمین باشه اگه یک لحظه بره بالا میگه تو نگاه فلانی کردی ولی در عوض خودش هر کار دوست داشته باشه میکنه نگاه زن مردم میکنه فیلمای هرزگی تو گوشیش نگاه میکنه از رابطه های دیگران گرفته تا هر چی که فک کنین مثل اینکه خواستگاری هم زیاد رفته ولی همیشه ادعا میکنه من تو رو جمع کردم کسی نبوده بیاد خواستگاریت هنوز ۱۶ سالمه بنظرتون واقعا تو خونه موندم با این سن😂😂😂
اهنگ گوش میکنم میگه به یاد کی گوش میکنی .اگه یک لحظه برم تو فکر هزار تا چرت میگه داری به کی فک میکنی شوهر ابجیش همه مثل خودش همه کاره ی ۳۰ سالشه میگه حق نداری باهاش احوال پرسی کنی اگه بیاد خونشون میگه از اتاق نمیای بیرون بنظرتون میشه هنوز اینا نیمی از مشکلمه جدیدا فهمیدم خودش همه کاره خانوادم باطلاقم مشکلی ندارن چون میبینن چقد دارم عذاب میکشم تو این زندگی کوفتی مشاوره چند جا رفتم گفته طلاق خودمم خیلی دوست دارم طلاق بگیرم ولی دوسش دارم نمیتونم موندم چیشو دوست دارم به نظر شما چیکار کنن بتونم فراموشش کنم متاسفانه تو عقد رابطه هم داشتیم فکرشو کن هنوز رابطه داشتیم یکسره با اینو اونه رابطه نمیداشت که دیگه نمیشد جمش کرد