بعد از یکسال که قهر بودم و درخواست طلاق داده بودم
هزارتا شکایت و شکایت کشی و درگیری داداشام انداخت زندان
۶ ماهه برگشتم خونه ام اما پشیمونم
برگشتم حق طلاق رو بهم داد ماشینش رو زد به نامم
که همون روز خانواده ام گفتن باید بابت تمام خسارتها و بی حرمتی هاش ماشین بگیریم ازش
منم بهشون دادم و فروختند
الان تو این ۶ ماه همش دعوا و بحث که تو مال دزدی
تو رو بدون ماشین نمیخوام
هرچه خواستم جو خونم رو آروم نگه دارم نشد
داره به خرابکاریهاش ادامه میده
ماشین داداشم رو اسید ریختن بهش
فوش میده بدترین حرف هارو نثار خانواده ام میکنه
منم جرات حرف زدن ندارم
بیماری اعصاب گرفتم
هز دست خودش خسته ام اما نمیخوام دیگه از بچه هام دور باشم
الان رفته ازم شکایت کرده که این خانم ماشین منو به خانواده اش بخشیده و باعث اختلافات خانوادگی شده
روزی که بهم حق طلاق داد منم تعهد دادم اگر بتونه ثابت کنه من خیانتکارم مهریه امو میبخشم