2777
2789
عنوان

با خودزنی های همسرم چی کار کنم خسته شدم💔

| مشاهده متن کامل بحث + 4070 بازدید | 44 پست

ببین من یه پیشنهاد بهت بدم؟ خودم وقتی انجامش دادم توی زندگیم معجزه کرد.

قبل از هر تصمیمی چند دقیقه وقت بزار و برو کاملاً رایگان تست روانشناسی DMB مادران رو بزن. از جواب تست سوپرایز می شی، کلی از مشکلاتت می فهمی و راه حل می گیری.

تازه بعدش بازم بدون هیچ هزینه ای می تونی از مشاوره تلفنی با متخصص استفاده کنی و راهنمایی بگیری.

لینک 100% رایگان تست DMB

سلام قشنگم ایشون بیمار هستند موارد مثل این اقا پسر زیاد دیدم، ببین دخترم بعنوان کسی که موهاش را توی ...

ممنون از راهنماییتون

نه به بچه فکر نمی‌کنم اصلا


و خداوند آنچه را که به ما گذشت، جبران خواهد کرد🌿❣️
کاملا موافقم مخصوصا دیکتاتوری یکی از اعضای خانوادش خودم تجربه کردم تو شوهرم

مادزشوهرم اینطوره

دقیقا وقتی از مادرشوهرم ناراحت میشم و یه سر سوزن از ناراحتیم برای شوهرم میگم . بهم میگه اشکال نداره تو سکوت کن ولی مگه من چه قدر صبر دارم

میگه اون موقع مجرد بودم مامانم همیشه پر حرف بود ولی من ساکت میموندم...

و خداوند آنچه را که به ما گذشت، جبران خواهد کرد🌿❣️
مادزشوهرم اینطوره دقیقا وقتی از مادرشوهرم ناراحت میشم و یه سر سوزن از ناراحتیم برای شوهرم میگم . به ...

همه اینا گفتی میفهمم کاملا .روش گلایتو عوض کن زیاد ماجرا وحرفی رو کش نده. یا فاصله باس بدی از مادرش.روح وروانشو داغون کردن 

کاملا موافقم مخصوصا دیکتاتوری یکی از اعضای خانوادش خودم تجربه کردم تو شوهرم

واقعا من وقتی پرونده های این چنینی را بررسی میکنم و عموما شوهر میفرستیم مشاوره میبینم یه چیزهایی ازش درمیاد که نگو.

مثلا یکی حاضر بود بمیره ولی اسم خاصی پیشش آورده نشه عموی دختر خانم به همون اسمی بود که آقا تنفر داشت، وقتی برای مشاوره و جلسه رفت دیدم گفت سالهایی که ایشون مدرسه نمی رفته متوجه ارتباط مادرش با اقایی همنام عموی زنش شده و مثلا به اسم پیتر کلا واکنش عصبی وحشتناکی نشان میداد.

خدا کنه جوری زندگی نکنیم که باعث بدترین ضربه ها به بچه هامون باشیم.

امیدوارم هیچ کسی در این جهان هستی آنقدر ناامید نشه که فک نکنه حتی خدا را هم نداره، از خدا میخواهم اعتماد و امید به بهبودی در اعماق قلب مردم سرزمینم ریشه بزنه😍🤲
همه اینا گفتی میفهمم کاملا .روش گلایتو عوض کن زیاد ماجرا وحرفی رو کش نده. یا فاصله باس بدی از مادرش. ...

بخدا خیای از چیزا رو براش تعریف نمیکنم

چون به خاطر کارش دیر وقت میاد خونه و همیشه خسته

از بد قضیه طبقه پایین مادرشوهرم اینا میشینیم


و خداوند آنچه را که به ما گذشت، جبران خواهد کرد🌿❣️
بخدا خیای از چیزا رو براش تعریف نمیکنم چون به خاطر کارش دیر وقت میاد خونه و همیشه خسته از بد قضیه ...

خدا کمکت کنه.من هر راه رفتم دکتر اعصاب هم بردیم شوهرمو قرص داد اما افاقه نکرد.وقتی مادرش مرد درس شد .چون می‌گفت همه افراد خانواده حتی عروس طبق میل من باس بخوره بخوابه حتی دستشویی بره.اینطور نبود جنگ بپا میکرد همه رو با طرف بد میکرد و...خدا ازش نگذره

خوبین شما ؟ واقعا این رفتارا از دیکتاتوری والدین میاد؟؟

قربانت عزیزم 

بله دیکتاتوری یکی از اعضای خانواده 

اینها نتیجه سالها تجربه است که دارم میگم براتون مثالی میزنم مربوط به یک ماه پیش.

آقا مسر و دختری بعد ۸ سال زندگی مراجعه کردند برای طلاق وقتس صحبت دو طرف شنیدم دیدم این اقا پسر پدر به شدت بداخلاقی داشته و خواهر بزرگ ایشون[۱۵ سال بزرگتر] جدا شده بودند و به شدت روی این پسر از کودکی کنترل داشتند و اذیت کلامی دیده و ازش مثل مرگ میترسیده.

خانمش گفت این خواهرشوهر من به شوهرم نگاه میکنه یعنی باسد بدونه الان باید چیکار کنه.

پسره پسر بدی نبود ولی واثعا ادامه زندگی اون دو نقر صلاح نبود و دختره در تنگنا و اگر اسم خواهرهمسرش را یا کمتر از خانم می گفت یا از عروس ناراحت می شدند این اقا قهر دعوا پرخاشگری و کتک های وحشتناک میزدند.

امیدوارم هیچ آشیانه ای خراب نشه.

امیدوارم هیچ کسی در این جهان هستی آنقدر ناامید نشه که فک نکنه حتی خدا را هم نداره، از خدا میخواهم اعتماد و امید به بهبودی در اعماق قلب مردم سرزمینم ریشه بزنه😍🤲
بخدا خیای از چیزا رو براش تعریف نمیکنم چون به خاطر کارش دیر وقت میاد خونه و همیشه خسته از بد قضیه ...

در جریان زندگیت نیستم یا باس مثل خودشون بشی تا از اذیاتشون وحرفاشون کم سه.یا قطع رابطه کن به بهانه ای نبینیشون غر کمتر میزنی اما اونا شوهرتون رو ول نمیکنن

قربانت عزیزم  بله دیکتاتوری یکی از اعضای خانواده  اینها نتیجه سالها تجربه است که دارم می ...

من از سن 15 سالگیم افسردگیم شروع شد و 16 سالگی به شدت وخیم شد 

پدرم خیلی کنترل گر هستش مثلا توی روسری و اینا گیر نمیده 

ولی جایی میرم لحظه به لحظه باید زنگ بزنم بهش خبر بدم 

جایی میرفتم مثلا خونه ی خاله انقد زنگ میزدن که کوفتم میشد 

مادرم یه مدت بدتر از بابام شده بود 

سر هیچ و پوچ غر میزد و من هر کاری میکردم ترس بعدش رو داشتم که مادرم قراره چی بگه 

مادرم به شدت اعتماد به نفسمو کور کرده بود هرکسی ازم تعریف میکرد مادرم رفتارش بدتر میشد و اصلا هیچ تعریفی ازم نمیکرد که هیچ اعتماد به نفسمم کور میکرد

رفتارای خوبمو که بقیه تعریف میکردن مادرم توجیح میکرد که نه اونجور نیست

و منی که تو 16 سالگی زنداداشم وارد خانوادمون شد و مادرم میگفت اون از همه خوشگلتره اون از تو خوشگلتره 

و حتی میگفت تو به اون حسادت میکنی 

اما اون هر توهینی بهم میکرد هیچی نمیگفت 

از شانسم زنداداشمم روانشناس بود و متوجه این حالم میشد و بیشتر اعتماد به نفسمو ازم میگرفت 

و منی که الان 19 سالمه و عین یه ادم بی حسم نمیدونم درست شدم یا نه 

ولی بعضی فکرا اذیتم میده هنوز

قربانت عزیزم  بله دیکتاتوری یکی از اعضای خانواده  اینها نتیجه سالها تجربه است که دارم می ...

و من متنفرم ازینکه بعضی ادما بهم میگن عصبی 

چون من الان خیلی بد عصبانی میشم

و همیشه حس میکنم یه غمی ته دلم هست

نمیدونم دلیلش چیه واقعا 

اینم نگفتم که تو همون 16 سالگی چقدر با پسرا و ادمای بدی در ارتباط بودم

و حتی 17 سالگی روی اوردم به دوست شدن با مردای متاهل 

تا اینکه خالم فهمید و کلی دعوا داشتیم باهم 

ولی الان یه ساله طرف هیچکس نمیرم و کسی طرفم نیست

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792