قرار بود صبح زود بیدار بشه بره یه کاری انجام بده، چند بار هم گفته بودم بهش
شب هم زود خوابیده بود، بازم تا ظهر خواب بود برای همین ناراحت شدم
بعد چون برای اولین بار اون مدلی صحبت کرد، نمیدونم چرا نمیتونستم باهاش گرم بگیرم، دلم صاف نشده بود
بعدش هم که آروم تر شدم دیگه اون محل نداد
ما واقعا اینطوری نیستیم، خیلی رابطمون خوبه
ولی امروز خیلی بچگانه شد، نمیدونم چرا اینطوری کردیم
حالم گرفته شده
به نظرتون الان چکار کنم؟
با اینکه بحث کردیم و گفتم دیگه تموم😐(واقعا این چیزا رو نمیگفتیم)
بببین در مرحله اول باید بپذیریم ک تقصیر تو بوده
خدایی تقصیر تو بوده این ک طرف زیاد خوابیده یا بد قولی کرده هر چی ناراحتی نمیخواد با شوخی سر تهشو هم میاوردی منظور خودتم میرسوندی
حالا بحث کردی سر این موضوع بی ارزش به کنار
اینکه کشش دادی خیلی مسخره س
تقصیر تو بوده
تا قبول نکنی من نمیتونم کمکی کنم
بابا اینجوری خودتو سبک میکنی فقط
همش پیشنهاد کات کات چرت و پرت بدی
در صورتی ک تقصیر تو بوده
به نظرم اگه واقعا دوسش داری و اخلاقتو عوض میکنی
برو معذرت خواهی کن بگو حالم خوب نبوده بگو از فوت اون فامیلتون زودرنج شدم اشتباه تو بپذیر
بگو ببخشید روزمونو خراب کردم جبران میکنم
باور کن خودتو کوچیک نمیکنی اینسری اونم یاد میگیره کاری کرد معذرت خواهی کنه
ما خیلی رابطه عمیقی داریم، خیلی اتفاقات رو پشت سر گذاشتیم و واقعا خوب باهم رفتار میکنیم
اصلا هم الکی حرف از جدایی نمیزنیم، واقعا دوتامون تلاش میکنیم، اوایل یکم بحث میکردیم ولی الان اینطوری نیست و بحث جدی نداریم
ولی امروز خیلی بچگانه بود، هم من رفتارم فرق کرد و هم اون مثل قبل نبود
باهاش صحبت میکنم، ولی راستش چون خودم گفتم میرم، الان حس میکنم سبک میشم برم باز پیام بدم، خیلی ضایع هست چون واقعا اینطوری نیستم که الکی از این حرفا بزنم
اره دیگه برو معذرت خواهی کن خدایی تقصیر تو بوده
ولی دوباره تکرار نکنید اینکارو باز بری معذرت و اینا دیگه خودتو سبک میکنی
سعی کن دفعه آخر باشه
هر چیزی هم ک بود نزار دعوا سه اون لحضع چیزی نگو یه موقع دوتاییتون بودید دیدی شرایط اوکیه بهش بگو ک مثلاً فلان رفتارت منو ناراحت میکنه
حالا داشتم فک میکردم طرف از خوابم تازه بیدار شده اغلب آدم از خواب بیدار میشه حوصله نداره توهم گیر دادی بهش باز سعی کرده جو رو عوض کنه بدبخت
من از خواب بیدار شم بهم گیر بدن پاچشونو پاره میکنم
کلا هر وقت هر کدوم ناراحت میشیم بهم میگیم بعد صحبت میکنیم و حلش میکنیم
یا مثلا من حرفامو میزنم گوش میده و بعد از دلم در میاره
امروز که همو دیدیم چندین بار بهم گفت عزیزم هر چی توی دلته بگو تا حلش کنم، ولی اصلا حوصله نداشتم
کلا هیچی نمیگفتم😐
الان واقعا حس میکنم سبک میشم برم پیام بدم😐😐
اره معلومه چقد رابطتون عمیقه ماشاالله
خوب صبر کن یه روز بگذره بگو حالم خوب نبود اون روز الان ک تنها شدم فهمیدم نمیتونم بدون تو و دلتنگت شدم و اون روز کارم اشتباه بوده اگه تونستی ببخش و فراموش کن زیاد کشش نده سرد شده به نبودن عادت کنی
ازین چرت و پرتا بگو یکم
راستش اصلا اینطوری که فکر میکنید نیست
اتفاق دیروز خیلی بچگانه بود، ما اصلا اینطوری نبودیم
خیلی کارا برای هم کردیم، خیلی میخواستن جدامون کنند ولی ما بیشتر بهم نزدیک شدیم، بدترین شرایط برامون پیش اومد ولی بازم کنار هم بودیم
حرفام و کارام خیلی براش مهمه، از دیشب که اینطوری بهش گفتم اصلا دیگه نیستش
چند بار تماس گرفتم، پیام دادم ولی خبری نیست
واقعا باورم نمیشه به خاطر یه چیز مسخره اینطور شده
به نظرتون چکار کنم؟
