خانواده شوهرم زمان سزارینم نیومدن بیمارستان نه زنگی زدن حالم بپرسن حتی وقتی بچه رو بعد ۱۵ روز بردم خونشون به بچم میگفتند شبیه غورباقه میمونه دو روز خونشون بودم مادرشوهرم فراریم داد که راحت باشه بچه داری نکنه حالا دست بر قضا بعد چند ماه خودش مریض شد و من زنگ بهش نزدم دو روز بیمارستان بستری بود فقط یه ساعت عیادتش رفتم بعد رفته خونه مامانم گله کرده دخترت نه بهم زنگ زده نه اومده دیدنم ازش خوشم نمیاد دیگه نه باهام کار داشته باشه نه با هاش کار دارم اشتباه من چیه منم همون کاری کردم که خودش با من کرد چرا انقد فشار بهش اومده که رفته پیش مامانم میومد پیش خودم تا بهش بگم چرا نرفتم
کار خوبی کردی
ولش کن
والا
دیگه
خب میخواستی بگی تلافی کردم
بدی کن تا یاشون بمونه ک از هر دست ک میدی از همون دست هم مییگیری
به سکوت ادامه بده که بهترین راه تنبیه کردن 😁😈 یعنی اینقدر که بی محلی طرفو از پا در میاره کتک کارایی نداره
همین حرفارو به خودش بزن منم بعدزایمان اولم شدم مثل خودشون به شوهرمم گفتم
خووووب کردی کمشم هست
خوبش کردی، محل نذار
کار خوبی کردی بگوهمون ماریو کردم که باهام کردی ازت خوشم نیومد کاری باهات نداشتم کاری باهام نداشته باش،اینو جدی نگیر نگو،😬😬یه مدت اصلا نرو زنگم نزن گله کرد بگو خودتون گفتین ازش خوشم نمیاد کاری باهات نداشته باشم نخواستم ناراحتتون کنم بعدم مگه همین کارو باهام نکردین حتی بدتر من حرفی زدم حالا این نوتونم بود فقط بحث من نبود
خوب کردی غمت نباشه
چرا مامانت تشستش زنیکرو خب یادش میاورد سزارین تورو
زنگ بزن بگو مادر به خودم میگفتین ناراحتیتون رو منم جوابش رو میدادم به این دلیل نیومدم
به نظرم وقتی باکسی مثل خودش برخوردمیکنی ناراحت میشه.دقیقارفتاری که خانواده شوهرم بامن دارن انجام دادم ناراحت شدن 😊
آره باید بد باشی من احترام میزاشتم سوارم شده بودن.مادر بزرگ شوهرم زمین گیر بود میرفتم ازش پرستاری میکردم حتی معذرت میخوام زیرشم میشستم با شامپو بدن پوشاکش میکردم نوه هایش چندششون میشد دست بزنن بهش همین مادر شوهرم میگفت تهوع میگیرم آخر سرم بهم بی احترامی هم کردن بخدا
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
