الان تو راه زنگ زدم براش نامزدیم گفتم امشب میای پیش من گفت نه میام دنبالت بیا خونمون منم گفتم نه بعد گفتم فردا میای پیش من گفت آره الان خیلی حالم بده احساس میکنم اصلا براش اهمیت ندارم مردم دوران نامزدی وقتی دوران اول میرم پیش نامزدشون ولی این اینجوریه
شاید خونتون راحت نیست
وا خب امشب میخواد یکم استراحت کنه
خونه شما راحت نیست معذب میشه
ناراحتی نداره
خب بزار برسه یه حمومی بره یه استراحتی کنه طفلک ۴۰ روز دور بوده از خونه و اتاقش و اینا
خدایا چرا انقد ساده ای هی میای پیشم میایی پیشم اصن نباید میگفتی صب میکردی خودش بگه
اشکال نداره ولی روابطتونو خودت کنترل کن اگه خونتون راحت نیست هم برید بیرون ولی شماهم خونه اونا رفتی راحت نباش بزار متوجه باشهرکه هرکسی خونه خودش داحته
بده بره یه دوس بگیره تمیز کنه لباس تمیز بپوشه بیاد بنده خدا گفته بیاد دنبالت تو گفتی ن
توقع داری خسته وکوفته با یه من پشم که 40روزه نزده بیاد پیش تو
طبیعیه خب الان پدر مادرشم منتظرشن نمیشه که اونا رو ول کنه بیاد خونه شما
اگه خونه خودتون بودین و اول میرفت خونه باباش باید ناراحت میشدی، الان خسته و از راه اومده بیاد خونه شما راحت نیست خب
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
32 ثانیه پیش
33 ثانیه پیش
34 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
