2777
2789

خب درک میکنم دوس دارن بیان پیشم دخترشونم به هر حال ..

مامانمم مغازه داره تا بد موقع تو مغازس حق میدم بد موقع بیاد 

ولی خب میبینم شوهرم یه جوریه عصبی میشم هم از مامانم و داداشم هم همسرم از اونور دنبال بهونه میگردم  با شوهرم دعوا میکنم چون ته دلم عصبیم که ناراحته

 به خاطر این موضوع کلا از چشم شوهرم افتادن دلم نمیخاد این اتفاق بیوفته و میونشون خراب بشه چیکار کنم 

مثلا یازده دوازده میان تا یک دو شب شوهرم ده میخابه، بعد مامانم اینا خودشون طفلیا خابشون میاد ولی نمیرن همینجا چرت میزنن یکی دو ساعتی منم مجبورم بالا سرشون بیدار باشم 😂 

همسرمم به روی خودش نمیاره، اخه بدش میاد که  چراغ روشن باشه و تا دیر وقت دخترم نخابه(دخترم هی میره بیدارش میکنه) 

ولی وقتی میفهمه میخان بیان کلافه میشه،هفته ای دو سه بارم میان 

 بین خدا و خرما موندم هم دلم هم نمیاد به مامانم اینا چیزی بگم 

چطوری مدیریتش کنم 

اندوهت را بتکان،جهان منتظرت نمیماند که حالت خوب شود🌿

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

حرف بنداز بگو فلانی باید ساعت ۵بره سرکار ما شبا زود میخوابیم . 

بچه عجیب ترین موجود دنیاست...می اید،مادرت میکند،عاشقت میکند،رنجی ابدی را دروجودت میکارد،تا اخرین لحظه عمر عاشق نگهت میدارد  وتمام...! بگمانم مادر بودن یک نوع دیوانگی ست، وقتی مادر میشوی رنجی ابدی سراغت می اید، رنجی نشات گرفته از عشق..،مادر که میشوی میخواهی جهان را برای فرزندت ارام کنی،میخواهی بهترین هارا از ان او کنی،وقتی می خزد،چهاردست وپامیرود،راه میرود ومیدود،توفقط تماشایش میکنی وقلبت برایش تند میتپد..❤از دردش نفست میگیرد روحت از بیماری اش زخم میشود،مادر که میشوی دیگر هیچ چیز جهان مثل قبل نخواهد بود،مادر که میشوی کس دیگری میشوی کسی که وجودش پر از عشق وجنون ودیوانگی ست

هفته ای دو سه بار واقعا زیاده. خوب این چه وضع اومدنه. حق داره شوهرتون

انسان بین ۱۷ تا ۲۲،۳ سالگی در ساده لوح ترین ورژن خودشه. فکر می کنه همه چیز رو میدونه، مرکز دانایی جهانه، می تونه دنیا رو تغییر بده و همه بزرگترهایی که شبیه اون فکر نمیکنن، احمق و کم هوشن؛ و هیچ ایده ای نداره از اینکه زمان قراره چقدر متواضع و فروتنش کنه در مورد دانایی و قدرتش.

عزیزم مادرت میدونم امایشب دوشب سه شب نه هرشب خودشون باید متوجه بشن

یا شوهرت خابش میاد بره تواتاق درم ببنده وقتایی ک میان بامادرتم درمیون بزار بگو شوهرت خسته است ازطرف خودت

ب شوهرتم محبت کن بداخلاقی نکنن اما بامادرت درمیون بزار ک اون موقعا نیان

عزیزن با مامانت صحبت کن بدش که نمیگیره  مامانته

ناراحت میشه یه بار گفتم گفت والا منم دلم نمیخاد بیام داداشت خیلی اصرارمیکنه با عصبانیت گفت

اندوهت را بتکان،جهان منتظرت نمیماند که حالت خوب شود🌿
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792