من واقعا واقعا به کمکتون نیاز دارم. هر راهکاری برای کنترل خشم و ریلکس بودن دارید بگید بهم لطفا صفحه 2

parsa1391

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 160

کمخونی مینور هستم

خور دیگه فردا صبح برو یک امپول بزن شب ها هم قرص فیفول آهن خارجی هست معجزه میکنه بخور

منم خدا رو دارم

1402/03/23

|

01:55

1 نفر لایک کرده اند ...

parsa1391

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 160

خوب خوب میشی من که هر ماه میزنم درد داره ولی بچه هام گناه دارن من آوردمشون تو این دنیا اونا فقط یک مادر آروم میخوان نه چیز دیگه ای ای

منم خدا رو دارم

1402/03/23

|

01:57

1 نفر لایک کرده اند ...

parsa1391

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 160

چند تا بچه داری

منم خدا رو دارم

1402/03/23

|

01:59

1 نفر لایک کرده اند ...

parsa1391

عضویت: 1399/06/10

تعداد پست: 160

بدون نسخه میگیری؟؟چند وقت یکبار؟

بدون نسخه میگیرم

منم خدا رو دارم

1402/03/23

|

01:59

0 نفر لایک کرده اند ...

ترموووووووو

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8683

بعد هم عزیزم خوشی زده زیر دلت اول از همه قدر شوهرتون بدون که در این شرایط سخت نیازمند نیستی بعد قدر ...

اخه از اول هم همینجور بودم از بچگی حتی!

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1402/03/24

|

02:16

0 نفر لایک کرده اند ...

ترموووووووو

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8683

خور دیگه فردا صبح برو یک امپول بزن شب ها هم قرص فیفول آهن خارجی هست معجزه میکنه بخور&nbs ...

قرص اهن معمولا همیشه میخورم. نوروبیون هم باید خارجی باشه؟؟

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1402/03/24

|

02:17

0 نفر لایک کرده اند ...

ترموووووووو

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8683

خوب خوب میشی من که هر ماه میزنم درد داره ولی بچه هام گناه دارن من آوردمشون تو این دنیا ...

اره حق با شماست منم بخاطر همین دنبال درمانم. اصلا از خودم و مادر بودنم راضی نیستم. باید مادر بهتری باشم مادری مه داد نمیرنه عصبانی نمیشه و صبوره.

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1402/03/24

|

02:18

0 نفر لایک کرده اند ...

ترموووووووو

مدیر استارتر

عضویت: 1396/08/06

تعداد پست: 8683

چند تا بچه داری

دوتا

زنی را میشناسم من،که در یک گوشه ی خانه،میان شستن و پختن،درون اشپزخانه،سرود عشق میخواند…نگاهش ساده و تنهاست،صدایش خسته و محزون،امیدش در ته فرداست………زنی هم زیر لب گوید گریزانم از این خانه،ولی از خود چنین پرسد:چه کس موهای طفلم را پس از من میزند شانه؟……زنی با تار تنهایی لباس تور میبافد،زنی در کنج تاریکی نماز نور میخواند………زنی را میشناسم من که میمیرد ز یک تحقیر ،ولی آواز میخواند که این است بازی تقدیر……زنی با فقر می سازد،زنی با اشک میخوابد،زنی با حسرت و حیرت گناهش را نمیداند…زنی واریس پایش را زنی درد نهانش را، ز مردم میکند مخفی ،که یکباره نگویندش چه بدبختی،چه بدبختی……زنی را میشناسم من که شعرش بوی غم دارد،ولی میخندد و گوید که دنیا پیچ و خم دارد… تقدیم به بانوان سرزمینم که هرکدام در پس لبخندشان،غمی پنهان دارند…به امید روزی که تمام زنان و دختران این مرز و بوم شاد و آزاد باشند😔

1402/03/24

|

02:19

0 نفر لایک کرده اند ...