2777
2789
عنوان

میشه منوبیدارکنید

93 بازدید | 7 پست

پنجشنبه سالگردمامان بزرگم بود منم اخرین امتحانم بوددادم ومنم رفتم برای اینکه یکم فکرم ازدرس فاصله بگیره ولی ای کاش نمی رفتم

محیطمون یجوریه همه دختراقبل ۱۷سالگی ازدواج میکنن حالابمانداین باعث شده خواسته وناخواسته همه دخترادلشون بخواد زودازدواج کنن که منم مستثنانیستم

ولی خانواده من معتقدبودن وهستن که باید درس بخونم خودمم علاقه داشتم خلاصه الان پشت کنکورم اون روزکه رفتم همه دخترای فامیل کوچکترازمن ازدواج کرده بودن حالم بدشدنمیدونم چرادرست هدف دارم ولی بازیه حس مزخرفی ولم نمیکنه ازاون روز این فکرازدواج ازذهنم نمیره بیرون که تمرکزکنم واین زمان باقی مانده ازکنکورروازدست ندم وزحمتام هدرنره 

همش توفکرازدواجم همش توخیالم اصلاخودبخودبغضم میگیره ونمیتونم درس بخونم 

توروخدابیدارم کنیدچکارکنم اگه همینطورپیش برم همه چیم روازدست میدم 

لطفا دعاکنیدبه خواستم برسم 🥺

با این فکرا ، نه ازدواج کردی نه کنکور قبول میشی 


 مدیونی اگه امضامو بخونی و هر جا که هستی قِر ندی😁😁😁😁 رقص گردن هم قبوووله😂😂😂                                                                      

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به این فکر کن ۴ سال دیگه اونا همه حسرت میخورن که کاش یا درس خونده بودن یا یه حرفه ای یاد گرفته بودن و تو مدرکت رو گرفتی و تازه داری با کسیکه هم سطح خودته اشنا میشی

دوست خوبم لطفا درخواست دوستی ندهید متشکرم 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792