امروز تولدمه
دیشب تا ساعت ده شب تو خونه تنها بودم اول گفتم خودم برای خودم تولد بگیرم اهنگ گذاشتم دهه شصتی رقصیدم کلی سعی کردم حالم خوب بشه
دیدم نه ساعت ده شد هیشکی نیست بابام ظهر اومد خونه گفت عقد پسر دوستمه من میرم
مامانمم ظهر گفت میرم خونه مامانم موهامو رنگ کنم
داداشمم گفت میرم کتابخونه 😐
نگو رفته بودن منو سوپرایز کنن
ساعت ده عصبی و جنگی زنگ زدم داداشم گفتم لااقل تو کدوم گوری هستی
گف درو وا کن...
درو باز کردم یه عالم ادم جلو در بودن😂
خلاصه سوپرازم کردن بابام بهم به جعبه بزرگ کادو داد با سختی کاغذ کدورو باز کردم دیدم یه جعبه کادو شده کوچیک دیگه توش هست😂اونو باز کردم دیدم ایفون چهااردههه🤣چنان جیغی زدم که فقط پریدم بغل بابام😆حالا قبلش بابام گفت صبر کن الان میام شیش روز پیش تولد مامانمم بود که بابام براش طلا خریده بود یه دفعه یه ایفون دوازده از تو کیفش دراورد 😍برای مامانم بود مامانم هی میگف گوشی من خیلی مدلش پایینه میرم بیرون روم نمیشه دستم باشه😂 خلاصه کلی سوپرایز شدیم