چند روز پیش برا داداشم رفتیم خواستگاری؛ همکارش بود بهش معرفی کرده بودن همه چیزش عالی بود بد جور به دلمون نشست گفتیم خداروشکر بالاخره مورد خوب پیدا کردیم راحت شدیم خانواده تحصیل کرده دختره قیافش خوب خونه زندگیشون خوب
خیلی خوشحال شدیم تااینکه رفتن تو اتاق صحبت کنن دختره به داداشم گفته یه مریضی پوستی دارم که سیستم ایمنی به رنگدانه های پوست حمله میکنه
خوشحال و شاد برمی گشتیم که اینو داداشم گفت انگار آب یخ ریختن رو سرمون
میدونستم ما اینقد شانس نداریم😭😭
خب چ اشکالی داره
اگه داداشتون دوسش داره که مهم نیست..
تو موبینی و مجنون پیچش مو
تو ابرو او اشارت های ابرو
😐مگه چیه
یطوری گفتی فک کردم خدای نکرده سرطانه
خب بعدش مادرش اسم بیماریش رو تلفنی گفت فک کنم برص
خب این بیماری که درمان نداره
وا خب مکه چیه، اگه داداشت دوسش داشته باشه هیچ موردی نداره که اصلا
همون پیسی منظورشه یک کرم هست میزنن کل بدنشون سفید میشه
مهم دل برادرته
ولی خب اگه ژنتیکی باشه منتقل میشه
ولی این روزا کی سالمه؟!
آدما یا مشکل روانی دارن یا جسمی
تو آشناها مورد اینجوری داشتید؟
عزیزم تاجایی ک من میدونم این بیماری مشکل خاصی ایجادنمیکنه و بهشون ی قرصی میدن ک کلاپوستشون یکرنگ بشه بازم شمای تحقیق راجب بیماری بکنین
