شوهرم از غروب بهونه گرفت و باهام بد حرف میزد اما من در عوض وقتی رسید خونه بغلش کردم و محبت دادمش
بعد مشغول شام درست کردن بودم بهش گفتم چایی بریزم گفت خودم میریزم انگار زیر کتری خاموش شده بود قوری رو محکم زد به کتری گفتم روشن میکنم دوباره گفت نمیخوام دیگه
گفتم مگه ارث ازم میخوای بعد داد زد سرم گفت خفه شو اونم دوبار بعد رفت سیگار بکشه
منم ت میخوام زار زار گریه کنم اما دیگه نمیخوام ضعف منو ببینه😭
الان صداش کردم شام خوردیم من اصلا نگاهش نکردم تموم شد جمع کردم اومدم اتاق اونم رو مبل
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!