2777
2789

دخترعمه م دیروز تعریف کرد:
 داشتم خونه مرتب میگردم پسرم (3سالشه) اومده گفته عمو اونجاس داریم بازی میکنیم (اتاق خواب و نشون داد)

رفتم دیدم کسی نیس 

گفتم باشه مامان بازی کن 

دوباره گفت باعمو؟ گفتم نه به عمو بگو بره خودت بازی کن 

5 دقیقه دیگه اومد گفت عمو رفت 

داشتم سکته میکردم از ترس   

  خدایااااا شکرت     

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

پسر خالم بچه که بود شبا بیدار میشد گریه میکرد یکی داره خفم میکنه همیشه هم بدنش کبود بود 

مجبور شدن خونشون رو عوض کنن 

هزارتا روانشناس کودک رفتن ولی اونا متوجه نشدن توهم میزنه یا واقعا یه جای کار میلنگه

دوسـت داشتی برام دعا کن :)💚 

منم پدربزرگم مرده 

یه شب قبل مرگش خونشون بودیم ( البته خودش بیمارستان بود) بچه فامیل هی به اشپز خونه اشاره میکرد و به مامانش میگفت مامان بابابزرگ اونجاست! 🥴

به نام زندگانی ، حرامم شد جوانی....🥀

بچه ی عمه م نگاه ترک دیوار میکرد و میخندید ،گفتیم چیه،گفت عمو زغالی میره تو دیوار و برام دست تکون می ...

عمو ذغالی👀

🇵🇸به امید روزیکه هیچ بچه ای با صدای گلوله نخوابه💔بدنش با بمب نسوزه💔و دست هیچ کثافتی بهش نخوره💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز