با یه نفر در حد رفاقت بودم من اصلا اونو ب عنوان عشق نمیدیدم همیشه هم بهش میگفتم من ب چشم رفیق میبینمت
ولی اون نه!
حتی بارها میگف توهم رفیقمی هم عشقمی،میخوام بیام خواستگاریت
منم جوابی ندادم
بعدمدتها خواستم راجبش فکر کنم متوجه شدم قبل من یسری لاشی بازیایی در آورده بودیه جورایی انگار هول دختر بود
خلاصه منم ب روش آوردم برگشت گف اون قبل اینکه عاشقت بشم بود از وقتی باهات آشنا شدم قید همشونو زدم!
ولی من حس میکردم فکرو ذهنش پیش یکی دیگس برای همون ولش کردم
الان بعد مدتها برگشته میگه هنوز فراموشت نکردم چرا ولم کردی کلی حرفای ترحم آمیز نوشته
اعصابم بهم ریخت
شما جای من بودید چه میکردید؟