بچه هامن قبلا که دخترم دوماهش بود باردار شدم و میخواستم بندازم بچه رو که چون نمیتونستم دوتا بچه رو باهم نگهداری کنم واسه همین من که بچه تازه درست شده بود رو کلی زعفرون خوردم که بچه بیوفته .. هستید بزارم؟
خب
بگو
بله
لایک
گزاشتی لایک کن
شبش رفتیم خونه پدرشوهرم که برادرشوهرم یه سگ داره که اونحا نگهداری میکنه منم از سگ خیلی میترسم یهو داشتم از پله های توی حیاط میومدم که سگه یهو پارس کرد و خیلی ترسیدم ، اومدم توی خونه احساس خیسی کردم و دیدم بچم افتاده
همونی هستی که گفتی سگ برادرشوهرت پارس کرد گفتی از ترس اون سقط کردی
همه به برادرشوهرم گفته بودن که سگو باز نزار
و فکر میکردن که تقصیر اون بوده تا الان برادرشوهرم بعد از چند ماه عذاب وجدان داشت که بالاخره برادرشوهرم امچز بهش گفتم که تقصیر اون نبوده و خوردم زعفرون خوردم
الانم میترسم به شوهرم بگه ، خودم هم عذاب وجدان داشتم که افتاد تقصیر اون
[QUOTE=294285120]همه به برادرشوهرم گفته بودن که سگو باز نزار و فکر میکردن که تقصیر اون بوده تا الان برادرشوهرم بعد ا ...[/QUOTE
اگ فهمید بگو اونطوری الکی گفتم که عذاب وجدان نکیر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
20 ثانیه پیش
21 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
