تا حالا شده کاری کنید یا حرفی بزنید بعد خودتون خنده تون بگیره یا بعدش با یاد اوریش هی خجالت بکشید وبگید دیگه این کارو نمیکنم ولی باز تکرارش کنید .خود من پدر زنداییم فوت شده بود بعد رفتم مسجد مثل عید دیدنی شروع کردم روبوسی بعد برگشتم گفتم خوب چکاری بود تا سه بارم رفتما بیچاره چهل روز بعد مادرشم فوت شد باز همون کارو کردم .یه بارم مجلس عزاداری بود سر یه موضوعی خندم گرفت با خواهرم دیگه نتونستم جلوش بگیرم هی خندیدم اخرش مامانم پرتمون کرد بیرون .یا اوایل نامزدیمون با همه فارسی صحبت میکردم البته ما ترکیم حتی با مادر شوهر بیچارم که بلد نیست فارسی ودر جوابم فقط میگفت چی