بارهاتو اوج ناامیدی معجزه خدارو دیدم تو بدترین و غیرممکن ترین شرایطا جایی که ابروم در خطر بوده یا جونم درخطر بوده ولی همیشه خدا دقیقه نود کاری برام کرده که تو حکمتش موندم چطور یهو همه چیز عوض شد دوسال پیش این موقع بخاطر یه سری چرندیات و چنتا ادم بی خود ذره ای ابرو پیش کسی نداشتم و خیلی هم فکرای بدو ناجور راجبم شد خیلی حرفها شنیدم و حتی کتک خوردم بخاطرش ولی چندماه نگذشت که حقیقت روشن شد همه اون آدماشرمنده شدن و دنبال حلالیت ازم بودن بعد ازون زندگیم صددرجه تغییر کرد همه احتراممو دارن همه رفتارشون باهام تغییر کردو خیلی اتفاقات خوبه دیگه شاید باورت نشه ولی حتی خدا هم بعد اون بیشتر هوامو داره و همه خواسته هامو بهم داد
روزای وحشتناکی بود ولی همه چیزبا صبر و توکل به خدا درست شد پس صبر کن وتوکل...