2777
2789
عنوان

پدرشوهرم منو به غلط کردم انداخته

530 بازدید | 33 پست

بچه ها من تازه ازدواج کردم ۵ ۶ ماهه

الان اولین مسافرتمه با شوهرم میخوایم بریم

خانواده شوهرمم باهامونن

من همشونو دوست دارم چون خیلی باهام خوبن

ولی میگن تو سفر باید هرکسیو شناخت راست میگن.

ازشانس بد من پدرشوهرم اومده توماشین ما برادرشوهرم.

از همون لحظه اول امروز صبح که راه افتادیم دلمو شکست‌.

به محض اینکه آفتاب زد پدرشوهرم گفت تو بیا بشین جلو افتاب میزنه توصورتم.

بعدش منو فرستاد جلو اتقد بهم برخورد که خدامیدونه.

انقد افتاب بهم خورد که ببخشید گلاب بروتون اسهال و استفراغ گرفتم.گرمازده شدم.دارم میمیرم

بعدش شیشه رو میزنم پایین میگه بزنین بالا.

بعد میگه کولر روشن کنین

کولر خاموش کنین‌

دیوونه شدم

گوه بخورم دیگه من با این برم جایی

عزیزم

خدای مهربونم خودت کمک کن هر چه زودتر ویزای بابام بیاد،خداجونم آرامش و محبت رو به زندگی خواهرم برگردون،خدای مهربونم کمک کن من یه پراید بخرم،خدای خوبم خودت کمک کن  من معلم بشم،ممنون میشم برا امضام یه صلوات بفرستی مهربونم❤️❤️

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

منم یه بار با مادرشوهرم رفتم به غلط کردن افتادم

فقط 12 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40

تاریخ۱۴۰۴/۰۳/۰۲ بیبی چکم مثبت شد 🥰۱۴۰۴/۰۳/۰۳ جواب آزمایشم با بتا ۱۶۰۰ مثبت شد مامان جون نمی‌دونم دختری یا پسر ولی منو بابا عاشقانه دوست داریم و از حضورت خوشحالیم 😘۱۴۰۴/۳/۳۱ رفتیم سونوگرافی خدارو شکر قلبت تشکیل شده بود😍۱۴۰۴/۰۴/۱۸ واسه اولین بار صدای قلب کوچولوی شنیدم  🤩۱۴۰۴/۴/۲۳ رفتیم انتی بابا کلی ذوق کرد از دیدنت و توهم حسابی شیطنت و دلبری میکردی دستای کوچولوت تو دهنت بود و دکتر احتمال داد یه پسر ناز باشی😍۱۴۰۴/۵/۲۰ اولین ضربهات مثل نبض حس کردم عشق مامان 🥰۱۴۰۴/۰۶/۰۵ رفتیم آنومالی ماشاالله خیلی شیطونی مامانی همش داشتی میچرخیدی دوست داشتم ساعتها به صفحه مانیتور نگاه کنم و ببینمت خانم دکتر گفت یه پسر نانازی 🥰۱۴۰۴/۰۶/۱۳ اولین خریدت کردیم دوتا زیر دکمه کوچولو بابا همش میگه این خیلی برات بزرگه 🤩۱۴۰۴٫۰۷/۰۲ وقتی بابایی دستش رو شکمم بود یه لگد محکم زدی بابایی کلی خندید و ذوق کرد برات ❤️ ۱۴۰۴/۰۷/۰۳ پریشب با دیدن خون یه شوک بهم دادی مامانی اونجا احساس کردم یه تیکه از وجودمی و چقدر بهت دلبستم من گریه کردم و بابایی خیلی نگرانت بود رفتم دکتر و گفت نیم سانتی دهانه رحم باز شده و باید استراحت کنم 😢۱۴۰۴٫۰۷٫۱۵ امروز اتفاقی فهمیدیم بابایی از یه آهنگ خارجی خوشش میاد توهم خوشت میاد و هروقت اون آهنگ میذاریم کلی تکون میخوری منو باباییم دستمون میذاریم رو شکمم و دوتایی از شیطنتات کیف میکنیم راستی اسمتم انتخاب کردیم قلب مامان  ❤️

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792