چقد باهم میرفتیم بیرون و لحظه شماری میکردیم واسه بهم رسیدن
چقد ارزو داشتیم یه شبانه روز کامل پیش هم باشیم و بریم تفریح
میرفتیم حلقه انتخاب میکردیم محضرا رو میدیم لباس عقد میدیدیم🥹
چقد قول و چقد حرف عاشقانه😓
حالا همه اینا گذشت و رسیدیم به جایی که میخوام ازش دل بکنم و واسه همیشه برم😭😭😭
میدونم میمیرم و میدونم ک اونم بدون من نمیتونه و یه بلایی سر خودش میاره
چن هفته پیش گفتم میرم و جدا میشم🥹همونجا سرشو کوبوند به دیوار و شبش بستری شد🥹
چاره ای نیس....خدا نخواست
حیف نیست؟):
اینکارا چیه .. آخه گناه داره .
چرا میخوای جدا بشی
چرا؟
منم همینم 😔
از عشق و عاشقی به کجا رسیدیم…
همین سر کوبوندنش یه دلیل مهم و اساسی واسه جداییه😐
خوب کاری کردی.با اینکه دله هر دوتون میشکنه و هیچوقت نمیتونین همدیگه رو فراموش کنین اما بهتر از این ازدواج کنی و فردا صبح با یه بچه طلاق بگیری و کلی جنگ اعصاب داشته باشین.
اونایی که میگن خانواده مهم نیست،فرهنگ مهم نیس،مهم طرفه مقابلته رو اصلا درک نمیکنم.بالاخره خواه ناخواه باهاشون نشست و برخاست داری و اینکه نمیشه واقعا هیچ تاثیری نذارن توی زندگیه مشترکتون.
با پای عقلت برو جلو.
