2777
2789
عنوان

خواب عجیبی دیدم کیا تعبیر بلدن ؟😨

287 بازدید | 40 پست


ساعت پنج غروب بود تو خوابم ساعتم رو نگاه کردم رفته بودم حموم خیلی لفت دادم اونجا داشتم مثل همیشه فکر میکردم بجای حموم کردن .خلاصه به هر طریقی بود موهامو دوبار با صابون! شستم و دوبار هم با شامپو! .این دو خیلی نکته داشت که اون موقع نفهمیدم .

دیگه مرحله ی اخر بودم که به سرم زد لباسای سفید بلندی که تو حموم بود اما شبیه لباس تابستونی دامنی و خیلی جذاب بود رو با جوراب نازکی که اونجا بود بپوشم و زیر دوش نقش یه بازیگر زنی رو بازی کنم که بچه اش مُرده .تا پوشیدم و رفتم تو نقش 

داداشم  در اتاقمو زد(حموم تو اتاق منه) و هی دستگیرشو بالا پایین میکرد که بیام بیرون چون اونم دیرشه باید  بره حموم داشتم چهره اشو از پشت در اتاقم به صورت نا واضح که  میدیدم  نگاه میکردم  .ترسیدم  که چرا اینقد لفتش دادم که اینقد الان منتظره  به ساعت باز نگاه کردم دیدم ساعت هفت غروبه و هوای اتاقمم تاریکه بدون اینکه چراغ اتاق و حموم ی روشن کنم ،گفتم ببخشید ببخشید بیست دقیقه ی دیگه میام .

رفتم دوباره زیر دوش و یک جورابمو در اوردم  گذاشتم تو لگن لباس چرک ها ،اون یکی جورابمم دراوردم اما هر بار نگا میکردم باز تو پام بود .یه حالت ظریفی داشت که انگار در میارم اما همزمان توی پام سر جاش بود دیکه داشت گریه ام میگرفت که بابا چرا جورابم از پام در نمیاد  ده بار تلاش کردم .دیگه بیخیال شدم .زمان کش اومده بود حتی لباسمم نتونستم دربیارم .یا دوش آب رو ببندم .

رفتم سرمو از عصبانیت که چرا جوراب در نمیومد  و شیر اب بسته نمیشد  بکوبم به دیوار ولی دردی نداشت و با دیوار برخورد نمیکرد!! .از توی دیوار رد نمیشد اما با دیوار هم یک دافعه ی هم قطب گونه  داشت!با حسی واضح.حس کردم که زمان عوض شده  .به محض فهمیدن این قضیه تونستم در رو باز کنم و یه مرد با مدل موی الان خودم ولی به رنگ طلایی و قد و بالای هیکلی پشت در منتظر حموم رفتن بود با تعجب گفت این کیه دیگه ؟تو کی هستی دیگه من خیلی ترسیدم و افتادم به زمین و عقب عقب فرار کردم چون نمیدونستم اینا  در اصل برای این   خونه هستن یا من و اینکه خانواده ی قبلی چی شدن ؟

منو برد دم در دستشویی که یک رختخواب پهن بود 

با خنده به زنش گفت این کیه ؟شناختیش ؟زنش اومد بیرون و گفت اره دوست ِ بچگیاته ولی اینجا چیکار میکنه مگر نمرده بود ؟

بعد من مرگ رو با تمام فضای سنگینش حس میکردم و حس پذیرفتن نداشتم که  داشتم تلاش میکردم تموم شه اون جریانات که یهو از خواب پریدم .و قلبم داشت میزد .


پ.ن :بنظر ِخودم اون دوباری که سر شستم یعنی اماده  وارد شدن به   دوبار زندگی و مرگ شدم .؟

دیگه عبوس نیستم😺 چون یه تغییر بزرگی تو زندگیم ایجاد شد اما خب این اسمو متاسفانه نمیشه تغییرش داد دیگه 😃،   عقل گوید پا مَنِه کاندر فنا جز خار نیست !!!😮😮   ،عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خار ها 😪😌***(عشق=حضرت حق )،(عقل =نفس جزیی انسان)پیج مورد علاقم تو اینستاگرام = jan_afza                    ـ

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

تعبیر خاصی نداره

بنطرم پر از سمبله .مثلا اون لباس سفید .یا مردن و زنده شدن .خوابام همیشه سنبلیکه و در اینده رخ میده  .مثلا چند هفته پیش خواب دیدم دارم گوشواره بچه دختر عممو از دست دزد سمج نجات میدم و اینقد دزده زبل بود که باز از چنگم درمیورد ولی دختر عمم کاری نمیکرد برا نجات این گوشواره و بعد دیگه از حرصم گوشواره رو گذاشتم دهنم .تا ببرم بهش تحویل بدم بعد که از دهنم دراوردم تقدیمش کنم به همه گفت این دزده !!)) بعدی این خوابه یادم رفته بود که هفته پیش به همین دختر عمم پیام دادم کجا طلا بفروشم بدون فاکتور؟ اون جوابمو نداد . رفتم خونه مام بزرگم و یکی گفت که تو ساعت مارو دزدیدی؟اونکه طلا نیست !!بعد من دهنم باز موند که یعنی چی مگه من دزدم فهمیدم  این حرفا بخاطر اون پیامم سر فروش گوشواره مادرم که فقط نوشتم طلا  و یک تهمت بزرگ از جانب این دختر عمه ی ..هست ..

دیگه عبوس نیستم😺 چون یه تغییر بزرگی تو زندگیم ایجاد شد اما خب این اسمو متاسفانه نمیشه تغییرش داد دیگه 😃،   عقل گوید پا مَنِه کاندر فنا جز خار نیست !!!😮😮   ،عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خار ها 😪😌***(عشق=حضرت حق )،(عقل =نفس جزیی انسان)پیج مورد علاقم تو اینستاگرام = jan_afza                    ـ

این نظر منه

یه کاری پیش میاد(حموم) برات فک میکنی کار درستیه(لباس سفید ولی در حال نقش بازی کردن) ولی متوجه نیستی به نا امیدی می کشوندت(جورابا) و انجامش میدی میرسی ته خط میدونی هیچ راهی نداری(گریه هات) ببین اون طرف کیه دوست دوران بچگیت یا هرکس میترسی بهش اعتماد کنی ولی نجاتت میده(مرگ) البته اگه با مرگت  اون مرده نخندیده باشه

تورو نمدونم ولی من خوابای خودمو درست تعبیر میکنم    

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
بنطرم پر از سمبله .مثلا اون لباس سفید .یا مردن و زنده شدن .خوابام همیشه سنبلیکه و در اینده رخ میده & ...

پس خوابات م منه پیام منو بخون

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
بنطرم پر از سمبله .مثلا اون لباس سفید .یا مردن و زنده شدن .خوابام همیشه سنبلیکه و در اینده رخ میده & ...


اخیی عزیزم چه بیدرک بودن سعی کن خوابتو برا کسی نگی فقط به آب بگو و سوره توحید بخون و صدقه بده

احساس میکنم توی خواب یه حالت بین مرگ و خواب رو تجربه کردی یه حالتی فراتر از خواب ...

من فکر میکنم تناسخ قبلیم بوده 😪 با این لباس دامنی سفید یک خواب دیگه هم دیده بودم که تو حمومم و بین ادمای خودکشی کرده و مرده ام و اتفاقای طولانی اون خواب..همش حموم و دیدن این لباس تکرار شده .شاید وابستگی به لباس یعنی همین جسم و حموم یعنی زندگی الانت  برای پاک شدن از زندگیای قبل 

دیگه عبوس نیستم😺 چون یه تغییر بزرگی تو زندگیم ایجاد شد اما خب این اسمو متاسفانه نمیشه تغییرش داد دیگه 😃،   عقل گوید پا مَنِه کاندر فنا جز خار نیست !!!😮😮   ،عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خار ها 😪😌***(عشق=حضرت حق )،(عقل =نفس جزیی انسان)پیج مورد علاقم تو اینستاگرام = jan_afza                    ـ
اخیی عزیزم چه بیدرک بودن سعی کن خوابتو برا کسی نگی فقط به آب بگو و سوره توحید بخون و صدقه بده

علت تعریف نکردن خواب چیه ؟🥲

دیگه عبوس نیستم😺 چون یه تغییر بزرگی تو زندگیم ایجاد شد اما خب این اسمو متاسفانه نمیشه تغییرش داد دیگه 😃،   عقل گوید پا مَنِه کاندر فنا جز خار نیست !!!😮😮   ،عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خار ها 😪😌***(عشق=حضرت حق )،(عقل =نفس جزیی انسان)پیج مورد علاقم تو اینستاگرام = jan_afza                    ـ
این نظر منه یه کاری پیش میاد(حموم) برات فک میکنی کار درستیه(لباس سفید ولی در حال نقش بازی کردن) ولی ...

چقد جالبه تفسیرت دارم بهش فکر میکنم 

دیگه عبوس نیستم😺 چون یه تغییر بزرگی تو زندگیم ایجاد شد اما خب این اسمو متاسفانه نمیشه تغییرش داد دیگه 😃،   عقل گوید پا مَنِه کاندر فنا جز خار نیست !!!😮😮   ،عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خار ها 😪😌***(عشق=حضرت حق )،(عقل =نفس جزیی انسان)پیج مورد علاقم تو اینستاگرام = jan_afza                    ـ
تناسخ که کلا اشتباهه عزیزم 

ولی بمن تو رویا نشون میدن که درسته و حتی بهمگفته شده منظور از اخرت .اخرین زندگیته .و معنیش قیامت نیست .شما بارها زندگی میکنی تا قیامت .چون نشونم دادن روش فکر میکنم هنوز 

دیگه عبوس نیستم😺 چون یه تغییر بزرگی تو زندگیم ایجاد شد اما خب این اسمو متاسفانه نمیشه تغییرش داد دیگه 😃،   عقل گوید پا مَنِه کاندر فنا جز خار نیست !!!😮😮   ،عشق گوید عقل را کاندر تو است آن خار ها 😪😌***(عشق=حضرت حق )،(عقل =نفس جزیی انسان)پیج مورد علاقم تو اینستاگرام = jan_afza                    ـ
علت تعریف نکردن خواب چیه ؟🥲

اگه تعریف نکنی معلق میمونه اگه بد باشه دیگ اتفاق نمیوفته و خیالت راحته ولی من باور ندارم اینو چیزی که قرار باشه بیوفته قطعا میوفته

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   آرزو1388  |  19 ساعت پیش
توسط   asraam  |  1 ساعت پیش