هستین؟
میخوام بگم امروز چی شد
طبق معمول بازار خرید بود که ساعت ۳ یکی از فروشنده هام زنگ زد
دیدم گریه میکنه
حالا متولد ۵۶ هست
میگه پارتنر من اومده به آقا فلانی گفته این خانم خیلی بد ذاته و کلی حرف دیگه مثلاً قرصیه و ....
بعد گفت آقا فلانی (همسر من)هم گفته زندگی خصوصیه دیگران به من ربطی نداره ایشون فقط فروشندمه
بعدش این خانم گریه کرد و گفت خانم اگه منو میخواین اخراج کنید ناراحت نمیشم و از این جور حرفا
آخه اون دوست پسرش گفته براتون بد میشه که این خانم اینجاست و بعدها میفهمید و بعد همسرم گفته به ما ربطی نداره گفته داره و شب دوباره با شما صحبت میکنم و...
شب نیومد برای صحبت
من میگم اگه درد سره ردش کنم
از طرفی فروشندگیش خوبه
بنظرتون چکار کنیم