بندرعباسیای عزیز کمکم کنید

غیر انتفاعی یعنی چی

بندر عباس  گلشهر   قسمت رسالت شمالی وجنوبیش خوبه  البته جاهای دیگشم خوبن ولی من خودمم بندری نیستم ۱۳ ساله اینجام مهاجرها بیشتر اینجان   مدرسه هم   پسرانه پویا   خوبه  

خدا فقط بهت صبر بده 

بندریا با غیربومی ها بد هستن و سرحدی  خطاب میکنن و هزینه های معیشتی بالاس و برخورداشون جالب نیست اصلا

طرز تفکرشون اینه مهاجرا ریختن بندر از منابعشون استفاده میکنن و پول خوب درمیارن وحقشون این نیست

ایشالله که همه چیز بهتریناش براتون رقم بخوره و بهترین خاطرات زندگیتون توی بندر باشه 

من خودم از برج ۱۱اینجام نوع برخورداشون خیلی اذیتم میکنه و کلا شهرداری شهر ضعیف عمل کرده و بهداشت بعضی مناطقش پایین هست 

با غیربومی ها نمیجوشن و انتظار همسایه خوب ازشون نداشته باش 

البته خوبی که داره سر هرکی توی زندگی خودشه و کاری به کارشما ندارن

میتونم بپرسم شغل همسرتون مربوط به پتروشیمی هست یا نه؟

اره اینا هم گلشهر    هستن  ولی من  کلی دوست بندری دارم  تا حالا رفتار بدی ازشون ندیدم   دخترمم مدرسه   باهاشون میره 

رهن واجاره داخل قسمت‌های امن وخوبش بالاست  ومدرسه پویا هم رسالت شمالی داروبخش  

وای دقیقا همه حرفای منو گفتی مردمش اصلا غیربومی رو آدم حساب نمیکنن بشدت هم پرروعن من دوساله اینجام یعنی یه رفتارایی از همسایه هام دیدم که بگم هیشکی باور نمیکنه البته همه جا خوب و بد داره ولی این که میگن مردم بندر خونگرم و مهمون نوازن همش الکیه امکانات تفریحی نداره و از نظر بهداشتی ضعیفه علنا دارن فاضلابو تو دریا خالی میکنن امیدوارم استارتر همسایه های خوبی داشته باشه اینجوری خیلی براش راحتتره

همدردیم خواهر

از قدیم گفتن هنوز نرفتی بندر که بگی وای بربندر

مهمون نواز وخونگرم کجا بود طلبکارمونم هستن وغیربومی هارو سرحدی هار خطاب میکنن

خیلی سخته باورت نمیشه من یه رفتارایی دیدم که افسردگی گرفتم ما دوساله اینجاییم نوه صاحبخونمون وقت و بی وقت میاد خونمون و منم چون بچس چیزی نمیگم ولی یبار دختر من دنبال دخترش رفت تو حیاطشون یه طوری رفتن بیرونش کردن ک انگار حیوون اومده خونشون بعد اون رفتارشون هنوزم از رو نرفتن هروقت دلشون میخاد کلید درحیاطو دارن بدون اجازه درو باز میکنن بچشونو میارن تمام زندگیمو بهم میریزه بارها شده رو فرشم جیش کرده ولی بخاطر دخترم هیچی نگفتم ولی رفتار اون روزشون ک اونطوری با دخترم رفتار کردن رو هیچوقت فراموش نمیکنم ما دوساله اینجاییم هنوز خونه اونا رو ندیدیم درحیاط ک میرم دخترم بازی کنه میخان برن خونشون به همه تعارف میکنن الا من از این بی احترامیا متنفرم من همیشه محبت کردم ولی خب چیکار کنم ک اینا قوم الظالمین و غریب کشن

الانم قراره چندهفته دیگه از اینجا بریم حالا فهمیدن ک بریم هیشکی نمیاد تو این خونه چون خیلی قدیمی و داغونه و کنارش تعمیراتیه و همیشه سروصداس ولی ما مجبور بودیم این خونه بشینیم ..فهمیدن بریم بچشون تنها میشه و همبازی نداره.. هیچوقت رفتار بندریا از ذهنم نمیره شاید اینا اینطوری بودن و بقیشون اینطور نباشن ولی من ک خیلی دلم شکست و اصلا خاطره خوبی از شهرشون ندارم