2777
2789

بچه ها یه مشکلی برام پیش اومده هم خندم میگیره هم گریه 😁من نامزدم مادر شوهرم اینا میخواستن بیان دیشب خونمون برا قرار مدارای عروسی بعد خیلی دیر کردن هی بابام تو حیاط سوال میکرد چرا نیومدن آخرش مامانم عصبانی شد گفت میان دیگه برم دنبالشون خودشون باید عقل داشته باشن نگاه ب ساعت کنن ساعت ۱۲شبه بلافاصله در زدن🤦😁😭بعد شوهرم گفت مادر پدرم متوجه حرفهای مامانت شدن ...وااای حالا چیکار کنم ؟ خیلی بد شد بنظرم هیچ جوره هم نمیشه جمعش کرد بنظرتون از چشمشون میفتم؟😁

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

حالا واقعا شنیدن؟ 

اول آقا داماد گفت شنیدن یا چون شما براشون تعریفی کردی شاید الکی میگه مامانم اینا شنیدن

وصیت من به شما:  همیشه قبل از سوال پرسیدن از کسی اول به خودتون بگین به من چه😑 تا بعدش بهتون نگن بتوچه! 🤨  اگر بعضی ها این وقت و انرژی که برای دخالت تو زندگی دیگران صرف میکنن و برای  علایق و تفریح و زندگی خودشون بزارن بخدا همه خوشبختن.        خواهش میکنم برای اینکه کسب و کارم اینبار رونق بگیره و دیگه ضـرر مالــی نکنم یه صلوات بفرست😥
حول و هوش ۱۲ شب. چیکار کنم حالا 

والا مادرت حق داشته😐 دوازده شب آخه

وصیت من به شما:  همیشه قبل از سوال پرسیدن از کسی اول به خودتون بگین به من چه😑 تا بعدش بهتون نگن بتوچه! 🤨  اگر بعضی ها این وقت و انرژی که برای دخالت تو زندگی دیگران صرف میکنن و برای  علایق و تفریح و زندگی خودشون بزارن بخدا همه خوشبختن.        خواهش میکنم برای اینکه کسب و کارم اینبار رونق بگیره و دیگه ضـرر مالــی نکنم یه صلوات بفرست😥
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792