2777
2789

خونه مادرم اینا به محل کارش دوره، البته خونه ما هم نزدیک نیست ولی از خونه مادرم اینا نزدیک تره 


اگه روز میومد بازم عیبی نداشت یا هفته ای 1 شب 


من نمیدونم چرا پیش خودش فکر نمی کنه نمیشه 


از اون طرف عذاب وجدان دارم که بهش بگم نیاد کارشو از دست بده یا بارم مجبور بشه دور کار بشه 

و افسردگی بگیره 


صبح با مشاور صحبت کردم. گفت تو مسئول اون نیستی ولی هم دلم براش میسوزه هم میبینم هفته ای 3 شب زیاده شوهرمم حق داره برنامه های منم به هم می خوره 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

میاد میخوابه خونتون دیگه چ اشکالی داره :/

وزززن فعلی بدلیل افسردگی۷۳_ارزومه دوباره برسم۵۰.                                                                       ۷۸🔓۷۳🔓۵۰🔒

سه شب که زیاد نیست ۴ شب میمونه واسه تو وشوهرت حسابی جبران کنید   

تو منو فراموش کردی یجوری که انگار من ناهار هفته ی پیشت بودم ، یا یکی از همکلاسی های کلاس اولت که باهاش زیاد حرف نمیزدی ، مثل اسم یه شخصیت تو سریالی که چندسال پیش دیدی ، تو منو فراموش کردی خیلی راحت : ))

کاش به مادرت بگی غیر مستقیم بهش بگه . 

واقعا هفته ای سه شب زیاده. 

گاهی آدم حوصله ی خودش و حتی بچه هایش رو نداره. ولی برای برادرت همیشه باید خوش رو باشی. بنظرم خیلی سخته

لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ الله.خدایا کمکم کن نمیدونم چی قراره سرم بیاد.خودت گفتی نا امید نباشم از رحمتت پس امیدوارم. مسیر خیلی سختی رو در پیش دارم.یا زینب.دلم گرم است ،می دانمخدای من ، خدایی خوب می داندو می داند که سائل را نباید دست خالی راند.دو سال بعد:دوستهای خوبم خدا جواب سختی های من رو به بهترین شکل داد. از رحمت خدا نا امید نشید. 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792