پیرو تاپیک قبلی شوهرم گیر داده که بریم خودمون اصفهانیم مادر پدرم بجنورد ولی بجنورد نمیتونیم بریم چون شوهرم هم میگه میخام یه جایی برم خانوادم نفهمن و نبینمشون هم نمیدونه کجا نمیدونه با خودش چند چنده میگه یه شهر دور از اصفهان که مادرم عقلش نکشه کجایه و پیدام نکنن هم آرامش داشته باشم هم دلیل رفتنمونو نمیدونم که مادرشوهرم بهش چی گفته که انقدر عصبانیه هم نمیدونم کجا مغزم داره منفجر میشه میگم انتقالی میگه تو چیکار داری من کارای انتقالی جفتمونو میکنم😕
همینجوریش یه شهر بام بَده..تو سمت من باش عذابم نده💔🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶🎶 یکروز بالاخره آخرین کسی که تو رو میشناسه میمیره! و خاطرت برای همیشه فراموش میشه....! پس از زندگیت لذت ببر❣️