2777
2789
عنوان

پدر شوهرم گفت با دست پسرت حرف میزدی+داستان زندگیم

| مشاهده متن کامل بحث + 418 بازدید | 29 پست
نفهمیدم  برادرشوهرت سرتو میبوسه ؟  بغلت میکنه ؟ اشتباه فهمیدم ؟

اره چ اشکال داره ما اینطوریم خیلی صمیمی هستیم بهم میگفت خاله شوهرم هم میگفت ب برادرام اعتماد کامل دارم و اصن کار نداشت همه باهم همین طوریم حتی شوهرم با بقیه جاری هام😊

بچه ها نخندین🚶‍♀️

یعنی جوری بودن دیگه ک اگه یک بار جایی میرفتم و نمیتونستم غذا درست کنم یا کار کنم بعدش میومدم مادر شوهرم میگفت از گشنگی مردم غذا نبود بخورم پس کو غذات ووو یعنی نمیتونست اون یباری ک من نیستم خودش غذا درست کنه بخوره😭اگه تا یک هفته خونه نبودم جاهاشو جارو نمیزد تا من برم جارو بزنم🙄


بچه ها نخندین🚶‍♀️

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اره چ اشکال داره ما اینطوریم خیلی صمیمی هستیم بهم میگفت خاله شوهرم هم میگفت ب برادرام اعتماد کامل دا ...

خوشتون باشه 🙃

تصورش خیلی برام سخته 

مثلا شوهرم سر جاریمو بزاره بغلشو بوس کنه 

یعنی در جا خفش میکردم خودمم طلاق 😑😑😑

خوشتون باشه 🙃 تصورش خیلی برام سخته  مثلا شوهرم سر جاریمو بزاره بغلشو بوس کنه  یعنی در ...

😂😂 نه اینطور نیست میدونم اخه ۲۰سالمه اونا۴۰و۵۰بچه شون حساب میشم

بچه ها نخندین🚶‍♀️

چقدر زمختی که تو این زندگی موندی 

شاید به خاطر زندگی توی روستاس... 

یه جوراییی منو بردی به سی سال پیش که مادرم برام ازمادرشوهرش تعریف میکرد

الان با شوهرت کدوم شهری 

جدایی از مادرشوهرت دیگه

چقدر زمختی که تو این زندگی موندی  شاید به خاطر زندگی توی روستاس...  یه جوراییی منو بردی ...

اره خوزستانیم یک ساله جدا شدیم و رفتیم شهر خونه گرفتیم و واقعا راحت شدم این یک سال ب ارامش رسیدم

بچه ها نخندین🚶‍♀️
 الان خیلی ناراحتم خیلی سختی کشیدم ولی شوهرم خیلی هوامو داشت اون دوسال باعث میشد ی دلخوشی داش ...

الان دیگ چرا ناراحتی الان ک راحت شدی.رفت آمدتم کم کن اگ حرفاشون اذیتت میکنه.الان دیگ با مادرت بیشتر میری میای؟


الان دیگ چرا ناراحتی الان ک راحت شدی.رفت آمدتم کم کن اگ حرفاشون اذیتت میکنه.الان دیگ ب ا مادرت بیشتر ...

چون بخاطر کاری ک نکردم و حرفی ک نزدم باعث شد نظر همه دربارم تغیر کنه و فکرشون عوض شه بهم

اره من همون موقع هم خیلی میرفتم پیشش اون نمیومد الان بهتر شده هی بهم سر میزنع اره تصمیم گرفتم با همه رفت امدمو خیلی کم کنم دیشب ب شوهرم گفتم هرکی اومد خونم میرم خونش هرکی بهم زنگ زد بهش زنگ میزنم وووو

بچه ها نخندین🚶‍♀️
چون بخاطر کاری ک نکردم و حرفی ک نزدم باعث شد نظر همه دربارم تغیر کنه و فکرشون عوض شه بهم اره من همو ...

خب عوض بشه اونا ک مادر خودشونو میشناسن اگر عقل داشتن کمی فکر میکردن اما حالا ک بدون شنیدن حرفای تو باهات بد شدن معلومه عقل ندارن.پس چرا آدمای بی عقل انقد برات مهمن ک ناراحت باشی؟خداروشکر کن ک شوهرت حرفتو شنیده و باورت داره بقیه اگ دوستت داشتن یک بار هم شده ازت میپرسیدن.خودت و شوهرت و خانوادتو بچسب اونا ک خودشونو نشون دادن بی خیالشون شو محل نده.اگ بازم محل بدی بازم جرئت میکنه حرفای بدتری پشت سرت بزنه خودتو دور کن ازشون مخصوصا مادرشوهرت زنگم زد نزن نرو سر بزن اگر پرسید ب شوهرت بگو ب خاطر دروغی ک پشت سرش گفتی دیگ نمیاد اینجا ک باز دروغ براش نسازی

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792