والا من یادمه مادربزرگم به ما عیدی نمیداد چون موه پسری بودیم و چون درآمدی نداشت تمام خرجش و پدرم میداد
ولی برای نوه های دخترش جونش و فدا میکرد
برای عروسیشون پلاک و زنجیر طلا داد به همشون ولی به ما هیچی
از موقعی که یادم میداد چون پدرم بهشون خیلی رسیدگی میکرد مادرم معترض بود میگفت دونفرن چقدر پول میدی
ولی آرزو به دلم موند مادربزرگم یه روسری بهم هدیه بده یا عید به منم عیدی بده
اصلا