دارم میمیرم از این غم، دنیا اندازه قوطی کبریت شده برام
متاسفانه وقتی حالم بده بچم رو دوست ندارم
همش غصه میخورم که کجا اشتباه کردم که ناخواسته باردار شدم
دیگه شاد نیستم خوشحال نیستم ذوق زندگی ندارم
همش حسرت حسرت حسرت
دلم تنگه برای زندگی قبل زایمانم
خداا این حقم نبود
یکسالع دارم زجر میکشم
باورم نمیشه این روزگارمه
هروز دلتنگی گریه غصه
حس پیری میکنم زیاد به مرگ فکر میکنم آینده برام وحشتناکه از این پیر بشم و دیگه جوون نیستم
چرا باید افسردگی بگیرم من که حتی یکبارم توی بارداریم ناراحت نشدم غصه نخوردم همش توی تفریح و مسافرت بودم
چرا باید با فردای زایمانم علائم افسردگی بیاد سراغم
توروخداا اگه کسی این تجربه رو داشته بیاد کمکم بده