میزان درک و آگاهی روح مردگان چقدر هست؟ اینکه در موردشون صحبت کنیم یا فکر کنبم رو میفهمن؟

آره درسته اینم هست، اما خیلی ها هم بودن ک میگفتن فقط کافی بود ی نفر حتی غریبه ک من نمی‌شناسم راجبم حرفی بزنه من کاملا ذهنشو میخوندمو و حرفاشو راجب خودم می‌شنیدم

برزخ که نه ولی من تا برام مشکلی پیش بیاد تا التماسش میکنم دعام کنه حل میشه حس میکنم همیشه پیشمونه یجورایی انگار کل زندگیمونو دارن میبینن یادمه بعد فوتش داداشم اینا میخواستن ماشین بابامو بفروشن شبش رفته بود تو خواب داداشم که نفروشین اگه منو دوست دارین بزارین یادگاری بمونه

آره چون از اون ور خبر دارن یه جوری بهشون الهام میشه 

اینی که من دیدم یه آقایی بود تصادف کرده بود بعد که خودشو بالاتر از جنازش میدید هر رهگذری ک از اونجا رد میشد و تو ذهنش راجبش حرف میزد ک مثلا میگفتن جوون بوده حیفش فوت کرده یا همچین حرفایی اون کاملا متوجه میشده، اما اینی هم که شما میگین میرفتن تو برزخ دیگه چیزی از این دنیا متوجه نمیشدن هم درسته حرفتون، بنظرم بعد اینکه به خاک سپرده میشن دیگه حرفایی که راجبشون زده میشه رو متوجه بشن

آره درسته من مادرم هجده ساله که فوت کرده، هرموقعه ک مشکلی دارم از مادرم میخوام برام دعا کنه مشکلم حل شده، نمیگم صددرصد مشکلام حل شدن ولی حرفامونو میفهمن و برامون دعا میکنن، میگن کافیه یادشون کنی کنارت ظاهر میشن و پیشت هستن، تو همین برنامه ک میگم ی دختری بود ک از نبودن پدرش خیلی ناراحت بوده و ب خدا گله میکرده ک چرا من پدر ندارم، پدرش هم رفته جای یکی از اقوامشون ک تو کما بوده بهش گفته به دخترم بگو من هرجا ک یادم میکنی کنارت هستم و برات دعا میکنم اما تو منو نمیبینی

روحشان شاد خیلی سخته درد بدیه 🖤

منم خیلی وابسته بابام بودم وقتی فوت شد دیگه خودمو باخته بود یبار اومد تو خوابم دستمو گرفت گفت نگا کن تو اینجا باشی حالت بد میشه گفتم نه گفت پس گریه نکن وقتی تو اشک می ریزی من اینجا حس بدی دارم پس اگه منو دوست داری گریه نکن هیچ وقت فراموش نمیکنم محاله یادش بیفتم و گریه نکنم ولی زود خودمو جمع و جور میکنم 

ممنون عزیزم همچنین روح پدر شماهم شاد باشه و خدا رحمتشون کنه، درسته سخته و اینکه واقعا اذیت میشن از گریه عزیزانشون بهترین یادبود براشون قران خوندن و خیراته گریه کردنمون هیچ دردی رو دعوا نمیکنه براشون

من خواب مردنم رو دیدم قشنگ دیدم تو حموم مردم بعد چند نفر اومدن دنبالم منو برای اون دنیا آماده کردن و بردن رفتم یه جای خوب بعد وقتی به طرف پایین یا کنار نگاه میکردم یا شاید هم به پشت سر دقیق نمیفهمم انگار چند بعدی بود بعد وقتی به اونجا نگاه میکردم مکانی رو می دیدم که جسمم اونجا حضور داشت انگار از  تمام دنیا فقط یه جسمم برام مهم بود و مکانی که جسم حضور داشت رو می دیدم، به نظرم رشته های اتصال جسم و روح هیچوقت کامل قطع نمیشه