بخدا یبار تو خود مجلس داشت بدگوییمو میکرد مچشو گرفتم
یبار مولودی گرفتم پشتم صفحه گذاشت اینا مولودی اشون مثه عروسیه تند میخونن.
ینی چرا اروم اروم کف نمیزنن
یا چرا مهمون میاد چاییتو تو این قوری میریزی جلوی مهمونا میره از خونه خودش پتو میاره میگم نکن زشته الان میگن ینی خودش پتو نداره میوه بزار بگن
هربار آخر جلسات انداره صد نفر چایی درست میکنه و نمیزاره من گوش بدم خودش سر خود انجام میده هر چی میگم پذیرایی مفصله همیشه چایی مونده وقتی غذا میدیم چایی دیگه نمیخاد گوش نمیده ینی ذلم کرده
من عادت ندارم جایی روضه رو دور بریزم میگه تبرکه حرص میخورم فقط