در مورد ارتباط با عزیزان و نزدیکان خیلی فکرم درگیره من ازدواج کردم و الان ارتباطم با مامانم کمتر شده
اما تا چند روز ک پیشش میرم و باهاش در ارتباطم خیلی حس منفی میگیرم ویژگیای خوب زیاد داره مثلا دلسوزه فداکاره اما ویژگیای منفیش خیلی به چشمم میاد ،دلم میخاد باهاش خوب باشم بهش محبت کنم بهش افتخار کنم اما اکثر مواقع ک باهاش ارتباط میگیرم میگم خدایا چقدر غیر قابل تحمله و همش فکرم مشغول میشه و رو خودم حساس میشم ک اخلاقام شبیهش نباشه البته ب نسبت ضعیف تری پدر و بقیه خانوادم هم همینجور رفتارای بد دارن
خیلی آزار دهندس ک نزدیکترین آدمای زندگیت اینطوری باشن دوس دارم از همه فاصله بگیرم ک کمتر اذیت بشم
حالا نمیدونم مشکل از منه یا اونا و چجوری این مسعله رو برای خودم حل کنم
ارتباط شما با خانوادتون چطوره