سلام ظهرتون بخیر باشه
من یه خواب دیدم ولی نمی دونم تعبیرش چیه خواستم اگر شما می دونید بگید ممنونتون میشم واقعا
خواب دیدم یکی از دوستام بهم گفت بیا ببرمت پیش یکی آینده ات و بهت بگه منم گفتم باشه با هم رفتیم من و برد تو یه خونه ی قدیمی گِلی بعد یکی در و باز کرد رفتیم تو یه پیرمرد بود نمی دونم واقعا طرف دعانویس بود جادوگر بود آینده نگر بود چی بود!
رفتم نشستم رو به روی پیرمرده بعد یه ظرف گرد بزرگ هم بین من و پیرمرده بود که پر بال و کتف مرغ بود بعد پیرمرده یه کتف کبابی مرغ برداشت بهم گفت اول بیا این و بخور منم گرفتم ازش و خوردم بعد یکم به حالت دراز کش شدم دیدم یه صفحه بزرگ بالا سر پیرمرده مثل تلویزیون ظاهر شد که یه عالمه نوشته روش بود پیرمرده گفت اون تیکه که مربوط به خودته بخون یعنی آینده ام بود نوشته بود که من با یکی ازدواج می کنم که متولد ۶۴ و ۶ وعده دیگه باهاش ازدواج دارم و حتی من و اون مرد و هم نشونم داد مثل یه فیلم من و مرده لباسامون فکر کنم مشکی بود انگار هوا هم یکم بارونی بود من داشتم نگاه می کردم به مرده می خندیدم باهاش حرف می زدم(البته بگم من تو دوره عقد هستم و دارم جدا میشم چند روز دیگه هم باید بریم محضر و من ۲۱ ساله شدم تازه و شوهر فعلیم ۲۶ شده تازه)بعد یهویی دیدم یه صفحه و نوشته دیگه باز شد جلوم که آینده شوهر فعلیم بود فقط تونستم نیم خط ازش و بخونم که نوشته بود فلانی (اسم شوهرم) تا آخر عمر با خواهراش یا چسبیده به خواهراش (یه همچین چیزی بود دقیق یادم نیست)می مونه بعد یهویی تا این نیم خط از سرنوشت شوهرم و خوندم خونه شروع به لرزش کرد دیدم دوستم به حالت جن زدگی لای چهار چوب در وایستاده مثل کسی که تشنج کنه می لرزید از دهنش دود سبز میومد بیرون منم سریع زیر بغل دوستم و گرفتم از خونه فرار کردیم همه اش قران می خوندم صلوات می فرستادم فوت می کردم به سَره دوستم که خوب بشه تا این که خوب شد ولی همه اش نفس نفس می زد
کسی می دونه تعبیرش چیه؟