یه بار دوست بابام اینا اومدن خونمون دومادشونم آورده بودن بعد ما جوجه و کباب کوبیده و برنج و با مخلفات گذاشتیم تو سفره دوماده تا اومد سر سفره گفت اینام که همش سردیه یه ذره دارچین دارید بیارید بزنیم یعنی منو میگی داشتم از حرص خفه میشدم ...بی دعوت پاشی بری یه جا اینم عوض تشکرت باشه🤯
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
جاریم هر وقت میاد از ژله و پیش غذا و اینام نمیخوره غذا هم خیلی کم.حسوده
اعصاب خوردی فقط اونجا که یکی زنگ میزنه بهت ولی صداش نمیاد قطع میکنی و خودت زنگ میزنی، میبینی که اونم به تو زنگ زده و اشغاله بعد یه کم منتظر میمونی که زنگ بزنه، ولی میفهمی اونم منتظره که تو زنگ بزنی صبرت تموم میشه و زنگ میزنی میبینی اونم صبرش تموم شده و زنگ زده و اشغاله 🙄🥴
حالا من ی بار مادر شوهرم اومده بود قابلمه رو گذاشتیم غذا رو تو دیس بکشه هی میگف وااای این برنج چرا انقد چسبیدهههه چرا روغن ندارههههه داش داد میزد پیش همه🤣🤣🤣🤣
خواهر شوهرم آمد خونمون برام یلدایی آوردن دماغش گرفت بالا من محل نداد رد شد رقت ب مامانم سلام و دست داد
11/7/1400دوستیمون😍🙊 23/7/1401بله برونمون ❤️💍۱۳/۲/۱۴۰۲عقدمون❤️😍💍عروسیمون ۱۲/۰۸/۱۴۰۲👩❤️👨بی هم میمیریم شبیه زنجیریم 🖇️یه لحظه دور از هم آروم نمیگیریم🥺🥺🫀 روزای خوب منتظرمونه 😋 زندگی زیباست لبخند بزن 😁🙏 برای خوشبختیمون دعا کنید 🙏