بگید چگار کنم چاق بشم صفحه 2 | تبادل نظر نی نی سایت

rezali

مدیر استارتر

عضویت: 1402/01/25

تعداد پست: 211

الان دیگه واقعا دلم می‌خواست سرم بکوبم💔 به دیوار دوماه دیگه عروسیمه من💔 39 کیلوام💔 بخدا مه ...

وااااای منم دوماه دیگ عروسیمه بفکر لاغریم نیستم ترسم اینه لباس گیرم نیاد زشت بشم

1402/02/23

|

18:19

0 نفر لایک کرده اند ...

dejhhfvdnb

عضویت: 1401/03/14

تعداد پست: 2150

منم لاغرم. الان دارم باشگاه میرم. گین اپ میخورم و تخم مرغ و سیب‌زمینی

💔💔💔واقعا باشگاه تاثیر هم دارهههه؟؟؟؟؟

❌لایک نکن❌فقط جواب ریپ مودبا رو میدم 🔴 🔴 جلوی میز کارتون یا میز تحریرتون یا توی نوت گوشیتون اینو بنویسید:"یه قانونی هست ک میگه:تو الان تو گذشته‌ی آیندتی پس‌جایی واسه پشیمونی نزار‌. ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1402/02/23

|

18:19

0 نفر لایک کرده اند ...

dejhhfvdnb

عضویت: 1401/03/14

تعداد پست: 2150

وااااای منم دوماه دیگ عروسیمه بفکر لاغریم نیستم ترسم اینه لباس گیرم نیاد زشت بشم

خو منظور منم همینه 😭💔😭💔😭💔

❌لایک نکن❌فقط جواب ریپ مودبا رو میدم 🔴 🔴 جلوی میز کارتون یا میز تحریرتون یا توی نوت گوشیتون اینو بنویسید:"یه قانونی هست ک میگه:تو الان تو گذشته‌ی آیندتی پس‌جایی واسه پشیمونی نزار‌. ما دخترهای غمگین شانزده ساله ای بودیم که فکر میکردیم اگر میشد رنگ موهایمان را روشن کنیم ، تکلیفمان هم روشن می شد. ما ، با ماتیک های قایمکی و کابوس های یواشکی و آرزوهای دزدکی . ما و کارت پستال هایِ « سوختم خاکسترم را باد برد ، بهترین دوستم مرا از یاد برد» ...ما و شعرهای دوران مدرسه ، اولین دست نوشته هایی که توی دفتر ِ کوچک یادداشت می نوشتیم و مشاور دیوانه به خیال اینکه این یک نامه برای پسر مردم است از ما می دزدید .ما ، که تمام عمر ترسیدیم دختر بدی باشیم . ترسیدیم مقنعه هایمان چانه دار نباشد و چشم سفید باشیم . ما که توی کتاب هایمان فروغ نداشتیم ، چون فروغ میان بازوان یک مرد گناه کرده بود ، ما فقط یادگرفتیم مثل کبری تصمیم های خوب بگیریم ، و آن مرد ؛ هر که می خواهد باشد . مهم این است که داس دارد…

1402/02/23

|

18:20

0 نفر لایک کرده اند ...