2777
2789
عنوان

لطفا دلداریم بدین حالم بعده

196 بازدید | 22 پست

دیشب خاستگاریم بود،با شخصی ک ۱۰ساله دوست بودیم

اومدن صحبت کردیم

پدرم گفت اقا داماد چیداری

گفت ماشین از خودم و کارمم دولتی ولی خونه ندارم

بابام گفت دیگه باید خونرو تهیه کنی و..

خونوادش ازم خوششون اومد خیلی،مخصوصا باباش

صحبت شد و تموم شد رفتن،بعد مامانش پیغام داد اگه مشگل باباش خونس من زمینمو میفروشم براتون میخرم

اما الان دوس پسرم کینه به دل گرفته محلم نمیده باهام سرد رفتار میکنه و میگه برااینکه باباتو ضایع کنم نکیذارم مامانم خونه بخره

مهریتم باید بذاری کلا۱۴تا سکه

با یه لحن بدی میگه اصلا شبیه آدم دیشب یا قبلترش نیست

دلم خیلی گرفته،دارم اشک‌میریزم

اخه چطور میتونه انقد یعویی عوضشه

حالم خیلی بده😓😭😭

ده ساااااااال؟؟؟؟؟؟والا صبر ایوب داری

امیدوارم همه چی ختم بخیر بشه و خوشبخت بشین کنارهم 

ولی بدون شوهر و دوست پسر خیلی فرق دارن روی واقعیش اونیه که الان داری میبینی نه چیزی که تواین ده سال دیدی پس خوب دقت کن 

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید:آیا بالاخره رنج پایان یافت؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

خب بهش برخورده عزیزم .غرورش شکسته و البته با این وضع خونه و کرابه پدرتم حق داره.ولی خب تو این اوضاع نمیشه از پسرا خونه خواست.خمین که سالمه و کار داره خوبه.خدا بزرگه. نباید خیلی سخت بگیره.باید پدرت را راضی کنی

بهش گفتی که تقصیر من نبوده؟ و پدرم اینطور صلاح میدونه

بهش گفتم مهریمو میذاری ک به بهزیستی کمک کنیم

گفت نه همینکه من میگم

اضلا همچین آدمی نبود،یجوری شده میترسم

رو نده از الان رو بدی باید یه عمر سواری بدی 

دایی و زن داییشو هم اورده بود

اونا پرش کردن گفتن بیشتر از انقد سکه نذار براش از حرص باباش

ازشون متنفرم

ک اینو پر کردن

خانوادت خیرتو میخوان در ضمن پسر داره خودشو نشون میده پس خوب فکراتو بکن وگرنه همه جا میخاد حرف حرف خو ...

اخه مگه زندگی شوخیه بمن میگه از لج بابات تورو میبرم مستاجری بشینی 

مهرتو کم بذار

مگه میخواد تورو بفروشه

اینجوری میگنه میترسم

انگار دعاش کردن

خب بهش برخورده عزیزم .غرورش شکسته و البته با این وضع خونه و کرابه پدرتم حق داره.ولی خب تو این اوضاع ...

بابام سختگیر نیست

خب داره دختر میده،بعدم اینهمه سال در جریان رابطمون بودن

صبر کردن تا خودش بیاد

اومد گند داره میزنه بهم

دارم دیوووهگنه میشم

بابام سختگیر نیست خب داره دختر میده،بعدم اینهمه سال در جریان رابطمون بودن صبر کردن تا خودش بیاد ا ...

پس اگه اینطوره خیلی نازش نکش .بزار خودش بیاد اگه واقعا تو را بخواد که لجبازی معنایی نداره باید بیاد.خودت را خیلی تو دست و پا ننداز فردا تقی به توقی بخوره میگه خودت هی زنگ زدی،منت کشیدی.من حالت را میفهمم ولی هر که طاوس خواهد جور هندوستان کشد..مخصوصا که میگی خانوادشم راضی هستند.ببین دوست عزیز ،زندگی قهر و لجبازی کردن نداره از اول کار قهر کنی که چی.؟ مواظب باش کاری نکنی تا اخر بخوای منت کشی کنی.همین حالا سفت واستا جلوش و به قول معروف گربه را دم حجله بکش.بدون پدرت خیرخواهته.پس بسپر به خانواده تا فردا هم پشتت باشن و نگن خودت کردی بر و بساز

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز